یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

۱۶ می ۲۰۲۲

- ویکند به یه سری کارهای روزمره گذشت مثل خرید  ، تولد دخترم ( که خیلی روزمره نبود  ) کلاس گیتار 

- کار غیر روزمره ام این بود که هوا خیلی گرم شد و ما هم ایر کاندیشن رو روشن کردیم و دیدم کار نمیکنه . رفتم دیدم فیوزش پریده اما وقتی فیوز رو میزدیم باز میپرید بیرون و خلاصه این طرف برو  اون طرف برو فهمیدیم اوضاع خرابه . حالا سه شنبه قراره کسی بیاد بررسی کنه و گفت که احتمالا باید یه دستگاه جدید بخرین ( آی ددم وای ) و از وقتی هم اومدم تو این خونه میدونم که باید تابلو برق رو عوض کنم و هی امروز و فردا میکردم حالا اگه دستگاه ایرکاندیشن جدید بیاد دیگه حتما باید تابلو برق عوض بشه و یه جورایی لت و پار شدم از این خبر . هنوز تو دلم میگم خدا کنه سه شنبه که میاد بگه درست میشه و فعلا کار عقب بیفته ولی خیلی امید ندارم .

- کار مشاوره رو کنسل کردم چون احساس کردم زیاد دیگه لازم ندارم . البته لازم دارم و این خانم هم شاید نصف قیمت ازم میگرفت اما بازم هزینه اش برام زیاد بود و جون حالم دیگه خیلی بد نیست گفتم دیگه ادامه نمیدم . 

-کماکان بعد مریضیم سرفه میکنم ولی مشکلی ندارم .

خوش باشین 

10 می ۲۰۲۲

- کورونا خوب شد و شرکت که دو هفته تعطیل بود باز شد و برگشتیم سر کار ، البته توی این مدت از خونه کار میکردیم .

- یه کاری که مدتها بود میخواستم انجام بدم دادم و اون هم Skydiving ‌بود . رفتیم و با یه هواپیما ملخی پریدیم و یه مقدار سقوط آزاد بود و بعد چتر باز شد و اومدیم زمین. نمیدونم چرا قبلش نمیترسیدم ولی نسبتا وحشتناک بود و حالم هم توی سقوط خیلی بد شد ولی تجربه منحصر به فردی بود و خوشحالم که انجام دادم . البته میدونین که تمام مدت یه مربی بهم وصل بود و مسلما اینکارو تنهایی نکردم  اما بازم وحشتناک بود . 

- از کار جدید هیچ خبری نیست ولی کار خودم داره خوب پیش میره و خیلی توش دارم یاد میگیرم . دوتا مشکل دارم باهاش یکی اینکه حقوقم کمه و دوم اینکه با نرم افزاری که میخوام کار نمیکنن و میدونم داره یادم میره . اما نمیخوام عجله کنم و شرکتی که خوب نیست برم . دیگه از جا عوض کردن خسته شدم امیدوارم این آخرین بار باشه .

مواظب خودتون باشین 

۸۶۴ - ۲۳ اپریل

- بالاخره شتر کورونا در خونه ما هم خوابید و من کورونا گرفتم . مثل یه سرما خوردگی نسبتا شدیده و بدترین قسمتش اینه که ۵ روز نباید از خونه برم بیرون و این داستان دیدن دوست عزیزم و خرید هفتکی و همه چی رو تحت الشعاع قرار داد . 

- بازم خدا عمر بده به اونایی که واکسن رو درست کردن چون مسلما اگه سه دوز واکسن نزده بودم الان رو پا نبودم .

- یه سریال خیلی خوب دیدم به نام آخرین تزار . در حقیقت مینی سریاله و ۶ قسمت بود در مورد آخرین تزار روسیه ، انقلاب اکتبر و نقش راسپوتین در این مورد بود . سریالش مثل crown   نبود که فقط سریال باشه  ، یه کم داستان بود ، یه کم فیلمهای اصلی اون زمان و یه کم مصاحبه با تاریخ دانها و برای من بسیار جذاب بود . نتفلیکس هم داره .

- از مصاحبه های کاری هیچ خبری نیست و ناراحتم 

همین