یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

۸۴۸ - اولین هفته کار در محل شرکت

- تمام هفته رو رفتم شرکت و دیدم چقدر راحت ترم و فعلا قصد دارم برم شرکت .

- همون که صبح پا میشم و لباس عوض میکنم  و آرایش میکنم روحیه ام رو بهتر کرده 

- بعد از شاید یک سال فردا میخوام با دخترم بریم آریشگاه و یه کارایی برای موهامون بکنیم .

- دخترم دوز دوم واکسن رو زد و حالش خیلی بد شد ولی موقتی بود و گذشت ، پسرم یکشنبه وقت دوز دوم رو داره 

- خیلی هوس سفر کردم ولی نمیخوام مرخصی هام رو استفاده کنم تا برای سفر ایرانم مشکل نداشته باشم . شاید یه سفر کوتاه به همین اطراف استانمون برم 

به قول کاناداییها STAY SAFE 

847 - دوز دوم واکسن و

- دوز دوم واکسن رو زدم و درد دست شدیدی گرفتم بعدش و همچنین درد زیادی توی عضلات پشتم داشتم ولی خب میدونستم که موقتیه و درست شد .

- دو روز با اینترنت خونه مشکل داشتم و قرار شد دوشنبه برم از شرکت کار کنم . یه جوریه که تها بشینم توی شرکت و کار کنم ولی احتمالا موقتیه و هم خودم میتونم برگردم خونه و هم اینکه بزدوی همکارهای دیگه میان شرکت .

- یکشنبه صبح صبحونه رو با یکی از دوستام رفتیم توی یه پارک بصورت پیک نیک خوردیم وخیلی چسبید 

- شنبه عصر هم رفتم پیش یکی از دوستام و بعد که برگشتم خونه یکی دیگه از دوستام ناغافل زنگ زد که اگه هستی یه چایی بیام پهلوت و اومد و من دیدم که زندگی با روابط اجتماعی چقدر قشنگتره 

- بعد از اینهمه مدت از خونه کار کردن استرس دارم که فردا قراره برم شرکت ، مسخره نیست ؟

846 -

- جز خبر بد از ایران نمیاد و واقعا روحیه ام رو خراب میکنه 

- کارهای بیمه و خونه که تموم شد ُ امروز میرم دوز دوم واکسن رو بزنم و فعلا من از شرش راحت بشم اما بچه ها هنوز دوز دوم رو نزدن 

- کار بد پیش نمیره ،  بعضی روزها خیلی چالش داره بعضی روزها معمولیه 

- رژیم رو ول کردم البته دارم رعایت میکنم ولی نخواستم هزینه اش رو بدم به خاطر اینکه  ترجیح میدم فعلا این هزینه رو به مشاور بدم ، در حقیقت سلامت روحم رو در اولویت گذاشتم 

- دندونپزشکی رفتم و فکر کنم دیگه به این دندونپزشکی نرم . بعد از گذشت دو هفته هنوز دندونی که پر کرده درد میکنه و واقعا اذیتم میکنه 

- دیگه باید پاشم راه بیفتم برم برای تزریق واکسن . امیدوارم بزودی خبر واکسن زدن همه توی ایران رو بشنوم البته با واکسن معتبر 

- عکس حامد اسماعیلی در تجمع جلوی سازمان ایکائو از جلوی چشمم محو نمیشه . خدا مرگتون بده که چقدر آدم رو داغدار کردین توی این ۴۲ ساله