یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

۸۴۲ - ادامه زندگی

- وقتی فکر کردم کار از مرحله سختش گذشته باز دیدم که اشتباه کردم و دوباره سخت شد . راستش از کار ناراحت نیستم . سعی میکنم یه کم زودتر بشینم پای کار و از ساعت نهارم بزنم و دیر از پای کامپیوتر پاشم که جبران وقتهایی که دارم گیج میزنم رو بکنم ولی فشار روحیش داره خیلی اذیتم میکنه .

-فشار روحی از سمتهای دیگه هم هست و کاریش نمیشه کرد.

-این آخر هفته مدارک معافی پسرم رو میفرستم اما تازه فهمیدم که اصلا معافی رو نمیشه از خارج از ایران اقدام کرد و باید کسی از ایران دنبالش باشه . کسی رو هم ندارم این کارو بکنه . فعلا پاسپورت پسرم رو تمدید میکنم تا شاید یه وکیل بگیرم تو ایران که این کارو بکنه . مدراک معافی هم که میگم ظاهرا فقط تایید یه سری چیزها هست که باید از اینجا بگیریم وگرنه اصلش باید از ایران اقدام بشه . 

- کاش هیچوقت کانادا نمیومدم 

۸۴۱ - میگذره


- از شیخ بهایی پرسیدند : ‍«سخت میگذرد »چه باید کرد ؟

گفت خودت که میگویی سخت «میگذرد » سخت که « نمی ماند» پس خدا رو شکر که «میگذرد» و «نمی ماند» 

- منم بد نیستم و به لطف دوستان میگذارنم . کار جدید از مرحله سخت و پر استرسش گذشت ولی این دوره گذار واقعا به من سخت گذشت . 

- مالیاتم رو هنوز اعلام نکردم و اینم یه بار روی دوشمه که باید برش دارم .

- میخوام برای معافی سربازی پسرم اقدام کنم که سایت وزارت امور خارجه انقدر un-user friendly  هست که دیوونه ام کرده و فعلا دیدیم بهتره اول تقاضای پاسپورت رو بدیم و بعد تقاضای معافی 

- بی حوصله ام ...