یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

823 - هویجوری

- خانم سمیرای عزیز ببخشید که اسمتون رو ستاره نوشتم شرمنده ام

- خودم هم بد نیستم ولی به شدت در حال بدو بدو البته این هفته به برکت روز شکر گذاری یه روز تعطیلی اضافه تر داریم و این خودش خیلی خوبه .

- مدارکی که برای سفارت ایران یا دفتر حفاظت منافع باید بفرستم رو جمع کردم و به زودی پست میکنم و یه بار سنگین از روی دوشم برداشته میشه .

- یه پروژه جدید گرفتم ( گفته بودم یا نه ؟) اما اونهم یه کاری بهم اضافه کرد اما خب دستمزدش از یک ماه حقوق من بیشتره و ارزشش رو داره . راستش اولش که بهم کار ارجاع شد چون کار دومی بود که از یه سمت بهم داده میشد و اولی رو خیلی ارزون گرفته بودم ایندفعه گفتم به اون ارزونی نمیگیرم و رقم رو به واقعیت نزدیک کردم . بعدش یه ده روز ازشون خبری نشد و فکر کردم نمیخوان . من هم اصلا قصد نداشتم اونقدر مفت کار کنم و گفتم ولش کن و منم تماسی نگرفتم و بعد یکهو زنگ زدند و گفتند شروع کن و شروع کردم .   روز دومی بود که شروع کرده بودم و رفتم لپ تاپم رو برداشتم و توی هال نشستم و لپ تاپ روی پام بود داشتم قوانین شهرداری زمین رو بررسی میکردم که یکهو یک سوم پایین صفحه شروع کرد به پریدن و من با وحشت نگاهش کردم تا پریدنش تموم شد و سیاه شد !!! طبق معمول کامپیوتر رو خاموش و روشن کردم و درست نشد . کامپیوتر رو بردم تعمیر و بعد از اینکه 56 دلار زبون بسته فقط برای علت یابی ازم گرفتن گفتن باید ال سی دیش عوض بشه و 440 دلار به علاوه مالیات و سه هفته زمان میبره  شما خودتون قیافه منو و حس منو تصور کنین . حالا من موندم بی کامپیوتر و پروژه ای که تازه شروع شده . 

پسرم یه لپ تاپ قدیمی داشت که درش در حال شکستنه اما ای سی دیش سالمه ! داد به من و مراحل نصب نرم افزار هام شروع شد که خودش داستانیه . وقتی نرم افزار نصب شد حالا ست آپ کردنش کلی کاره ، بعد تمام قسمتهایی که برای قوانین شهرداری باید میرفتم بصورت لینک تو کامپیوتر قبلی داشتم ... خلاصه به یه بدبختی دارم با این کامپیوتر کار میکنم ولی حدود 550 دلار هزینه کامپیوتر خیلی زیاد بود و هر کاری هم کردم دیدم لپ تاپ نو از 1000 دلار کمتر نیست و با خریدن یه مونیتور که میشه با 200 دلار خرید باز من صاحب لپ تاپ نمیشم و اگه جلسه ای چیزی باشه وا میمونم . 

-حالا اون مدارکی هم که برای سفارت باید بفرستم 310 دلار امریکا هزینه اش شد که میشه 400 دلار کانادا و اینم ضربه دوم این ماهم بود . 

- خب از خوباش بگم که چند وقت بود دیدم در اتاقم کثیفه و همه وسایل رنگ زدن تو خونه هست و نباید چیزی بخرم و جابجایی و کاری هم لازم نیست امروز شروع کردم به رنگ زدن در اتاقم و وقتی یک لایه زدم دیدم ای بابا چه عالی شد چرا زودتر این کارو نکرده بودم !!! خلاصه امروز بیشتر قاب در و یک طرف در رو زدم که تا فردا خشک بشه و بتونم در رو ببندم و از داخل هم بزنم و تموم بشه وبه نظرم که تا الان خیلی خیلی خوب شد . 

- بقیه کارهای خونه و نظافت هم گذاشتم برای فردا که دوشنبه است و تازه باید لباسهای زمستونی و تابستوی رو هم توی کمد عوض کنم . 

ممنون از دوستانی که کامنت میگذارند و انگیزه منو برای نوشتن بیشتر میکنن 

۸۲۲ - بعد از تولد !

-مرسی از تمام تبریکهاتون و حس های خوبی که بهم دادین . از همه ممنونم . فقط خانم ستاره کامنتی گذاشته بود که حس کردم خصوصیه و تاییدش نکردم تا عمومی بشه از اونطرف هم آدرس وبلاگ یا ای میل نداشتن که بتونم توی وبلاگ یا ای میل جواب بدم . لطفا بگن که چطور جواب بدم . 

- بعد از شاید یک سال رفتم موهام رو کوتاه کردم و آرایشگر برام سشوار هم کشید و انقدر خوشگل شد که نگو . اومدم خونه و هی موهام رو تکون میدادم و به بچه ها گفتم حس جنیفر انیستون بودن بهم دست داده 

-رنگ و موکت شوری تموم شد و خونه یه کم با حال نرمال برگشت البته پروژه بعدی همین الان کلید خورده و اونم کلی کارهای برقی هست که خریدهاش تقریبا انجام شده و فقط برق کار باید بیاد و کارهاش رو انجام بده . 

- واقعا ممنونم ازتون مخصوصا خواننده هایی که اصلا نمیدونستم میان و اینجا رو میخونن و خیلی خوشحال شدم از کامنتهاشون .