یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

۷۴۴ - پورتفولیو و دیگر هیچ

- اصلا حوصله نوشتن ندارم . یعنی چند روز خیلی گرفتاربودم و بعدش هم بی حوصله .

- پورتفولیوم رو برای یه خانم معمار فرستادم خیلی مودبانه بهم گفت یه مقدار روی گرافیکش کار کن . خب راستش میدونستم پورتفولیوم خوب نیست ولی نمیدونم چرا بیخیالی طی کرده بودم و این اشتباه بزرگی بود . سه چهار روز با پسرم نشستیم پشتش و بکوب کار کردیم روش (اون نرم افزارش رو وارد تر و سریع تر از من بود ) خلاصه نفسمون رو گرفت ولی تموم شد . بعد از تموم شدن دوباره فرستادمش برای همون خانم و کلی تشویقم کرد که چه خوب شده و غیره . 

- توی این هفته بچه ها دو روز امتحان داشتن و بعدش دیگه تعطیل بودن و بدین ترتیب ما از سرمای طاقت فرسا جان سالم بدر بردیم . 

- دیگه از بیکاری جونم به لبم رسیده نمیدونم کی میخواد درست بشه کارم . امیدوارم این پورتفلیوی جدید راهگشا باشه