یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

۱۲ دسامبر

- جواب امتحان اومد و قبول نشدم . نمره ام به قبولی نزدیک بود بنابراین دوباره ثبت نام کردم تا باز امتحان بدم . 

- خبرهای بد از ایران میرسه و از اینکه کاری از دستم برنمیاد ناراحت و بی انرژی هستم . 

- اوضاع کار خوبه و پنجشنبه به مناسبت کریسمس مهمونی دعوت کردن و منم متاسفانه قبول کردم برم و الان اصلا توان رفتن ندارم . امروز به یکی از همکارهام گفتم میخوام ایمیل بزنم که نمیام گفت نکن این کارو و خوب نیست . آخه مهمونی و شام از گلوی آدم پایین میره با این جنایتهایی که میشنوه ؟

- همون همکاری که باهاش دعوام شده بود امروز صبح تا اومد صندلیش رو کشید پهلوی من و گفت خوبی ؟ گفتم نه . گفت من کاری کردم ؟‌ راستش خیلی احساساتی شدم و گفتم نه اوضاع ایران خوب نیست و من نمیتونم بهش فکر نکنم گفت آره میدونم هر چند سعی میکنم اخبار رو دنبال نکنم . گفتم آخه من نمیتونم . ولی بازم احوالپرسیش حس خوبی بهم داد .

- این دو هفته پارکینگ ندارم تو شرکت و با اتوبوس میرم . چند تا پادکست دانلود کردم که تو راه گوش بدم از جمله از سری پادکستهای دغدغه ایران که سه تا اپیزودش در مورد اعتراضهای اخیر هست و صحبتهای دکتر فاضلی جامعه شناس و استاد دانشگاه شهید بهشتی هست . چند تا اپیزود هم از چنل بی گوش دادم که خیلی قشنگ بود. 

- به امید شنیدن خبرهای خوب از ایران


۷ دسامبر

 - امتحانم رو دادم و راضی نبودم ازش . حالا جوابش بیاد ببینم چی میشه .

- در کل روزهای سختی داشتم ولی میگذره . بزرگترین مشکلم الان کم پولی هست با درآمد کمی که دارم و تورم زیادی ( در مقیاس کانادا ) که پیدا کرده . 

- کلا نگرانم ، نگرانم که آیا میتونم از عهده قسط خونه بر بیام . مخارج خونه و البته اینکه پسرم آیا آینده ای برای خودش میسازه یا نه .

- این یکی البته خبر خوبیه ولی دخترم برنامه student exchange   قبول شده و برای یک ترم داره میره امریکا ولی اونم باعث نگرانی من شده .

- تو شرکت از رفتارهای یک نفر خوشحال نبودم ولی جوری هم نبود اعتراض کنم . هفته گذشته اون شورش رو درآورد و رسما بهم توهین کرد و سر شاخ شدیم و در کمال تعجب من رییسم وارد قضایا شد و کاملا به اون توپید و مجبورش کرد بیاد ازم عذرخواهی کنه و همه اش باعث تعجب من شد و البته بعدش جو شرکت خیلی بهتر شد و رفتارها کلا محترمانه تر شد . 

- البته اگه موقعیتی پیش بیاد که من حتما میرم ولی اگه پیش نیاد که فعلا اوصاع آرومتره

- هنوز از امتحانی که دادم خسته هستم . امیدوارم قبول بشم که ازش راحت بشم