یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

863 - دوازدهم اپریل ۲۰۲۲

- اونی که بهش زنگ زدم برای کار محوطه قیمتی گفت که انتظار نداشتم و فعلا نمیتونم کاری بکنم .

- مدارک مالیات رو بالاخره جمع و جور کردم که بفرستم برای حسابدارم 

- این ویکند یه دوست خوب رو قراره ببینم که تو توییتر باهاش آشنا شدم 

- تمرین موسیقی خوب پیش میره ولی بعضی اوقات اونطور که دلم میخواد نمیشه و این کلافه ام میکنه .

- پسرم غیر از شیفتهای بیشتر کتابخونه برای کارهای دیگه هم اپلای کرده و من خیلی خوشحالم .

- یه مصاحبه هفته پیش داشتم با مدیر منابع انسانی یک شرکتی و به نظرم بد نبود ولی اگه خوب بوده باشه ، باید با مدیر پروژه شون هم مصاحبه داشته باشم که فعلا خبری ازش نیست .

خوش باشین 

۸۶۲ - دوم اپریل ۲۰۲۲

عیدتون مبارک واقعا امیدوارم سال خوبی برای همه مردم ایران باشه .

- از کلاس گیتار برمیگردم و طبق معمول معلمم کلی تشویقم کرد که چقدر خوب زدی . تمرینها رو هم هی داره بیشتر میکنه ولی فعلا من اعتراضی ندارم .

- روز اول عید رفتیم تو محوطه موزه آقا خان برنامه ای برای نوروز داشتن . فکر کنم غیر از ما فقط دوتا خانواده ایرانی دیگه بودن . همه تاجیک بودن و پاکستانی . یه برنامه موسیقی هم داشتن که قشنگ بود و تاجیکها رفتن وسط به رقص و دیدنشون با اون لباسهای فوق العاده خوش رنگ و شاد خیلی خوب بود . 

- توی هفته گذشته برای پسرم توی کتابخونه ای که کار میکنه دوره آموزشی گذاشتن که سطح کارش رو ببرن بالاتر و هم حقوق ساعتیش میره بالاتر هم ساعتهای بیشتری میتونه بگیره و این باعث خوشحالی بسیار زیاد من شد و روحیه من رو به شدت خوب کرد . 

- سر کار یه مقدار تنش هست و راستش تحملش برام آسون نیست . اصلا هم خبری از شرکتهایی که براشون اپلای کردم نیست .

- باید تکس رو اعلام کنم و فکر کنم یه مقداری بهم برگرده و خوشحالم .

- دو سه نفر چشم بادومی اومدن برای همسایه یه کار تو حیاطشون انجام بدن منم یکی دوتا کار داشتم خیلی خجسته رفتم باهاشون صحبت کنم دیدم محض رضای خدا یه جمله هم نمیتونن انگلیسی صحبت کنن !!! یکیشون پشتش رو کرد بهم  و دیدم پشت هودی اش یه شماره تلفن هست که مثلا مال شرکتشونه . زنگ زدم به اون که قرار شده بیاد ببینه و قیمت بده ! ببینین کیا مهاجرت میکنن 

-خوش باشین