یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

1 مارچ 2024

- امسال سال کبیسه است . تقویم میلادی خیلی بی نظمه و مثل تقویم شمسی نیست که بر مبنای فصل ها باشه و ماههاش یه ترتیب 6 ماه 31 روزه و 5 ماه 30 روزه باشه . ماه فوریه که ماه دوم سال هست 28 روزه و سالهای کبیسه میشه 29 روزه . یه داستانی هست که در این روز اضافه سال کبیسه که روز 29 فوریه وجود داره دخترها میتونن به دوست پسرشون تقاضای ازدواج بدن . اولین بار داستانش رو تو فیلم Leap year  که معنیش همون سال کبیسه است دیدم . حالا یادم نیست عقاید کجاست ولی هر کی این روز از دستش رفته باید 4 سال صبر کنه .

- خودم بد نیستم دارم کارهام رو انجام میدم که تو این مملکت همیشه یه کاری برای انجام دادن هست . باتری لپ تاپم رو سفارش دادم و قرار بوده 27 فوریه برسه هی صندوق پستی رو چک کردم و نرسیده بود امروز اومدم ای میلم رو چک کردم دیدم لینک رهگیری داده اونو کلیلک میکنم میگه این کد وجود نداره . میرم تو سایت Dell  و میخوام با کسی چت کنم که ازم سوال میپرسه در چه مورد میخوای چت کنی ؟ وقتی میگم سفارش دارم متصل میکنه به همون صفحه رهگیری !! به بدبختی از تو سایتش یه شماره تلفن گیر میارم و با یه نفر حرف میزنم منو میگذاره روی هولد و نمیدونم چقدر طول میشکه میاد و میگه من معذرت میخوام کد شما ثبت نشده بوده !! من سیستم رو آپدیت کردم . خسته نباشین . کلا شرکت Dell  مشکلش همینه که نه فروشگاه داره نه تعمیرگاه . سفارش که میدی با پست برات میاد و اگه خراب بشه هم باید پست کنی براشون . یه سفارش دیگه داشتم که رسیده و کلا خراب بوده خودشون هم قبول نمیکنن که خراب بوده منم زنگ زدم به کمپانی کردیت کارتم و اونا قرار شده پول رو بهم پس بدن براشون توضیح دادم که من ویدیو گرفتم که جنس خرابه اما اونا باز میگن نه سالمه . 

- به شدت سرم گرم کار دومم هست و از هر فرصتی استفاده میکنم که روی پروژه کار کنم . خیلی خوبه دیگه به چیزی که نباید بهش فکر کنم ، فکر نمیکنم .

- یکشنبه نهار دعوتم خونه یک نفر که کلا صنمی باهاش ندارم و خیلی نمیشناسمش . البته خیلی هم لطف کرده منو دعوت کرده اما واقعا اگه لازم نبود برم به مهمونیش راحتتر بودم . حالا منم باید بعدا مهمونی بدم اون و دوست مشترکمون رو دعوت کنم ، خب چه کاریه ؟ 

- وقت اعلام مالیاتیه و باید مالیاتم رو اعلام کنم . اینم یه کار دیگه و باید ساعتهای کارم رو تو سایت معماران اونتاریو سابمیت کنم اینم از اون کارهای سخته . 

- در حال مشورت با وکیل هستم که بتونم پدر و مادرم رو بیارم اینجا و خانم وکیله خیلی مقرراتیه و میگه این فرم رو باید خودشون بخونن و امضا کنن . براش نوشتم اونا که انگلیسی بلد نیستن . منم نزدیکشون نیستم که بتونم براشون توضیح بدم . اونا کامپیوتر و پرینتر هم ندارن . اگه میشه اسم منو بگذاری و امضا کنم میتونم کارو شروع کنم وگرنه باید صبر کنیم تا بیان و بعد بتونم اینکار کنم . من مدتهاست با پدرم حرف نزدم چون اصلا گوشش نمیشنوه و حاضر نیست سمعک بگذاره  و عملا ارتباطم باهاش قطع شده . فقط تماس تصویری میگیرم و برای هم دست تکون میدیم . مامانم یه چیزایی رو براش دوباره تکرار میکنه همین . مامانم هم خیلی حواسش پرت شده و من خیلی حس بدی دارم . امیدوارم زودتر بیان . 


نظرات 4 + ارسال نظر
حکیم بانو دوشنبه 14 اسفند 1402 ساعت 03:13

سلام مارال جان. انشاالله درست بشه اومدنشون.

سلام و مرسی

لیدا شنبه 12 اسفند 1402 ساعت 15:50

وقتی پدر و مادرت رو بیاری پیش خودت بنظرت احساس غربت نمیکنن؟همه مخارجشون رو خودت باید بدی اون موقع؟صدای بچه هات در نمیاد اون موقع؟

فکر نمیکنم احساس غربت کنن چون حداقل من هستم ولی الان ایران تنهاترن . مخارجشون رو لازم نیست من بدم خودشون شرایطشون خوبه

زری.. شنبه 12 اسفند 1402 ساعت 13:04 https://maneveshteh.blog.ir

خوب وقتی پدر مادرت بیایند اونوقت چرا باید باز قرارداد با وکیل ببندی؟
چقدر خوبه وقتی به شدت سرت شلوغه به چیزهایی که نباید، فکرنمیکنی:) من از کارهای واجب هم میزنم که بشینم به خزعبلات فکر کنم:((

اگه بیان هم با ویزای توریستی میان . میخوام وکیل بگیرم که درخواست اقامت کنم براشون

Mileena جمعه 11 اسفند 1402 ساعت 14:31 http://mileena.blogsky.com

هلو، میای تبادل لینک کنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد