یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

۱۱ نوامبر ۲۰۲۳

- اوضاع روی روال معموله دخترم میره دانشگاه و میاد و چون کار پاره وقت هم گرفته شبها خیلی دیر میاد ولی خوشبختانه همیشه وقتی دیر میاد یا پدرش یا برادرش میرن دنبالش و از آخرین‌ایستگاه مترو میارنش خونه به ندرت هم‌ من میرم دنبالش .

- شرایط خرج کردنم توی این سه ماه یه کم راحت تر شده . از اون طرف درخواست کردم که ۷ درصد از حقوقم رو بگذارن تو صندوق بازنشستگی که در این حالت ۶ درصد هم شرکت خودش میگذاره روش و این خوبه اما هنوز نتونستم بدهیم رو بپردازم و این اذیتم میکنه . دوباره باید کمربند رو سفت کنم و خرج کردنم رو کم کنم که بتونم بدهیم رو بدم . بدهیم هم بابت عوض کردن سقف خونه بود و بی مبالاتی خودم نبود .

- برعکس دخترم ، پسرم هفته ای یک روز میره کالج و وقتی برمیگرده تا ساعت  ۷ شب میخوابه و بقیه روزها هم خونه است و سر کار هم‌نمیره . چیزی بهش نمیگم ولی اعصابم از دستش خورده که چقدر داره وقت و انرژیش رو هدر میده .دوستام میگن ناشکری نکن حداقل یکی از بچه هات داره خوب پیش میره .

- حمید خیلی باحاله . دو روز بعد اینکه منو آنفالو کرد و از صفحه خودش هم ریمو کرد بهم زنگ زد . منم با دهن باز گوشی رو جواب دادم و گفتم چیزی شده ؟ گفت نه خواسم حالت رو بپرسم . گفتم پس اون آنفالو و ریمو چی بود ؟ گفت آخه تو خیلی هول شدی گفتی من دوست پسر دارم !!! گفتم اشتباه نکن من گفتم هر دو هم مجرد باشیم با هم شانسی نداریم و یه کم حرف زدیم و تلفن رو قطع کردیم . بعد بهش تکست دادم که درکت نمیکنم . گفت من برای این دوستی میجنگم . گفتم ما شانسمون رو با هم از دست دادیم این تلاشها بیخوده و تو هم‌ذهنت رو آزاد کن . گفت مرسی . بعد چند روز دیدم تو اینستا فالو رکوئست داده که دیگه من به روی خودم نیاوردم . نگین بلاکش کنم اصلا ارتباطمون جوری نیست که بتونم اینکارو کنم حداقل فعلا .

-در مورد علی با بچه ها حرف زدم و گفتم ما دوتا الان آمادگیش رو نداریم که شما باهاش آشنا بشین بنابراین تا وقتی آشنا نشدین هفته ای یکبار یه فرصتی بهم بدین که بتونم دعوتش کنم . دخترم با شیطونی گفت مامان ما رو میخوای دک کنی ؟ گفتم وقتی قرار نیست شما همدیگه رو ببینین خب نمیتونه وقتی شما هستین بیاد . چکار کنیم ؟ گفت نه شوخی کردم و قرار شد یکشنبه شب نباشن که بیاد پیشم .

- دفعه قبل که علی پیشم بود با هم فیلم میدیدیم و خانمه یه هایلایت مسی روی موهای قهوه ای داشت . من بهش گفتم رنگ موهای خانمه رو میبینی ؟ یکی بهم توصیه کرده این رنگی کنم . نظرت چیه ؟ گفت قشنگه اینکارو کن اگر هم خوب نشد میتونی روش رنگ کنی اتفاقی نمیفته . منم شیر شدم و وقت آرایشگاه گرفتم بعد کار . چشمتون روز بد نبینه همون روز Freezing rain اومد ( برای کسانی که نمیدونن : زمین و سطوح خیلی سرد هستن و بارون میاد و به محض رسیدن به زمین یخ میزنه) و ترافیک افتضاح شد منم یه جلسه داشتم که طول کشید و دیر از شرکت اومدم بیرون و دیر هم رسیدم به آرایشگاه . اونم موهام رو هم کامل رنگ کرد گفت خودت هی رنگ کردی و چند رنگ شده و بد شده و بعد هم هایلایت و ...  هیچی من ساعت ۱۰ شب آش و لاش رسیدم خونه ولی هم به نظر خودم هم دوستام خیلی خوب شد و حالا یه سورپریز برای شبی که قراره علی بیاد پیشم دارم .

همین 

نظرات 3 + ارسال نظر
رضوان دوشنبه 22 آبان 1402 ساعت 02:42 http://nachagh.blogsky.com

حمید متوجه شده چه گوهری را از دست داده

قربون لطفتون . حالا گوهر که نه ولی اگه میخواست باید به وقتش میخواست نه الان

زری.. دوشنبه 22 آبان 1402 ساعت 01:00 https://maneveshteh.blog.ir

به به رنگ مو مبارکت باشه، لذتش را ببری:)

من میفهمم برای پسرت نگرانی و خب حق هم داری، آدم فکر میکنه چقدر کارها میتونند بکنند و نمیکنند حرصی میشه، شاید دخترت هم بخاطر اون زندگی خوابگاهی تو امریکا و … الان پرتلاش تر هست شاید برای پسرت هم همچین تجربه ای لازمه؟ به هرحال آدم دلش نمیخواد روزهاش همینطوری الکی بگذره و بدی اش هم اینه یهو به همین روش عادت میکنه و روزبروز برات سختتر بشه:(

برنامه با هم بودنت با علی فقط محدود میشه به اومدن اون به خونه ات؟ تو هم میتونستی بروی خونه اش حالا که نمیخواهی با بچه ها مواجه بشه. بذار میزبانت باشه کیف داره :))))

یه جورایی دلم برای حمید میسوزه، نمیدونه چی میخواد و باید چکار کنه:( اما خب تو هم وظیفه ای نداری که باهاش سر کنی تا اون تمرینی شاید یاد بگیره:(

ممنون از نظرت . دخترم همیشه همینطور بوده شاید فرق بچه اول با بچه دوم باشه .
من هم خونه علی میرم اما سختمه غذا درست کنم ببرم اونم غذا درست نمیکنه بعد دوباره باید پاشیم بریم بیرون غذا بخوریم . اینطوری من راحتترم ولی نه ٬ اونجا هم میرم .
راستش منم دلم برای حمید میسوزه

لیدا یکشنبه 21 آبان 1402 ساعت 09:02

خوب کاری کردی برا رنگ مو

مرسی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.