یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

۷ سپتامبر ۲۰۲۳

- خب کماکان در حالت لاگ آف دیتینگ اپ هستم و راحتم و حوصله اش رو هم ندارم .

- کار جدید خوب پیش میره ولی خب چالشی هست . درکل خوبیهاش خیلی خیلی زیاده و مشکلاتش ... فقط راهش رو میتونم بگم دوره . بقیه اش اوکی هست .

- محمد یکهو پیغام داد که آفر کار جدید گرفته گفتم مبارکه کجاست ؟ آدرسش رو که داد دیدم تقریبا کنار شرکت جدید منه !! توی این مدت هم یکبار با سگش اومد پارک نزدیک خونمون نشستیم و حرف زدیم و من کلی با سگش بازی کردم . 

یه برنامه تو نتفلیکس دیدم به اسم live to 100  . در مورد چند نقطه از دنیا هست که مردمش زندگی طولانی و همراه با سلامتی دارن و یک نفر میره و طرز زندگیشون رو بررسی میکنه . برنامه فوق العاده ای بود به نظرم . از وقتی هم دیدمش جو گیر شدم و عدسی و کینوا و لوبیا درست میکنم برای شام خودم .

- دخترم از دبیرستان دوست داشت که دیت داشته باشه و ظاهرا نمیشد . داستان همیشگی ، هر کیو این خوشش میومد اون نمیخواست و هر کی جلو میومد این نمیخواست. اما انگار با یکی مچ شده و چند روزی صحبت کردن و خیلی خوب ارتباط برقرار کردن و یکی دوبار رفت بیرون دیدش . تعداد دیدنهاشون خیلی کم بود و خودش گفت آخه اون امتحان هایی برای ادامه تحصیلش داره و من گفتم باشه بعد امتحانهات هم رو میبینیم ( تو کی اینقدر بزرگ شدی دختر ) فعلا خیلی خوشحاله و منم براش هم خوشحالم و هم نگران . به هر حال تجربه اولشه .

دانشگاه هر دوتا بچه ها شروع شده . دخترم یه کار توی خود دانشگاه گرفته وحس خوبی داره از این موضوع . پسرم ظاهرا باید این ترم کار کنه ( جزو ملزومات کالج هست ، مثل دوره انترنی برای بقیه رشته ها )‌ و اونم از طریق پدرش کار پیدا کرده و من حس میکنم یه کم از نگرانیهام براش داره کم میشه .

پدرشون از وقتی نامزد کرده دیگه هی پیغام پسغام برای من نمیفرسته که به هر بهانه ای بخواد منو ببینه و خیلی از این بابت خوشحالم و یه نفس راحتی دارم میکشم .

با توجه به تعطیلی دوشنبه این هفته کوتاهتر از معموله و من خیلی خوشحالم . یکی دیگه از حسنهای این شرکت اینه که بجای ماهی یکبار ، هر دو هفته یکبار حقوق میدن و آخر این هفته حقوق میگیرم و اینم یه خوبی دیگه . 

سلامت باشین

نظرات 3 + ارسال نظر
زری.. یکشنبه 26 شهریور 1402 ساعت 10:27 http://maneveshteh.blog.ir

به به چه پست پرباری !
خیلی خوبه که داره خیالت بابت پسرت راحت میشه، انشالله پسرت با همین فرمون بره جلو و بتونه خودش و مسیرش را پیدا کنه. نگرانی و خوشحالی ات را برای دخترت کاملا درک میکنم، خیلی خوبه باهات حرف میزنه و یه چیزهایی از برنامه هاش میدونی. امیدوارم تجربه ی دلچسبی براش باشه.
جالبه محمد محل کارش نزدیک محل کار تو شده:)) بهش گفتی؟

ممنون از کامنتت
بله محمد کارش نزدیک منه و بهش گفتم . از این هفته هم کارش رو شروع میکنه

رضوان جمعه 17 شهریور 1402 ساعت 08:07 https://nachagh.blogsky.com/

چه خوب که هم پسرت هم دخترت یه کار خواهند کرد.مبارک

بله اینا برن سر کار برای من حس بهتری داره

marjan پنج‌شنبه 16 شهریور 1402 ساعت 18:22

خوبه که همسر سابقتون هنوز حواسش به بچه هاش هست و تونسته بعد جدایی یه رابطه جدی داشته باشه امیدوارم شما هم کسی رو که دوست دارید رو پیدا کنید....زندگی کوتاهه و هممون سزاور این هستیم که عشق دو طرفه رو تجربه کنیم

ممنون از لطفت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.