یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

۲۷ آگست ۲۰۲۳

- خب خیلی وقته دیت نرفتم ولی دلیل نمیشه از دیتهایی که به نظرم خیلی عجیب غریب بودن نگم .

چند وقت پیش  با یه آقایی مچ شدم . فکر کنم تقریبا همسن خودم بود و مهندسی برق رو از دانشگاه شیراز گرفته بود شغل خوبی داشت و چندین نفر زیر دستش کار میکردن . اینا رو میگم که بگم قاعدتا باید آداب معاشرت بلد باشه . تا حالا ازدواج نکرده بود و بچه نداشت .

ویدیو کال که کردیم خیلی از ظاهرش خوشم نیومد ولی اونطور نبود که بگم نه اصلا . ترجیح دادم از نزدیک ببینمش و بعد در این مورد نظر بدم . یک هفته ای چت کردیم و ویدیو کال  . صحبتهامون خیلی گرم و شوخی و خنده ای نبود اما واقعا روزی یک ساعت میتونستیم صحبت کنیم که خوب بود . این وسط من پیشنهاد دادم که هم رو ببینیم که به روی خودش نیاورد . آهان اینو هم بگم که خونه اش خیلی دور بود از من . فکر کنم حدود ۶۰ کیلومتر فاصله داشتیم . با خودم گفتم اگه قرار رو گذاشتیم یه جا وسط راه انتخاب کنیم که هر کدوم نصف راه رو بریم که اون چیزی نگفت و منم نمیتونستم اصرار کنم . 

بعد آخر هفته شد و جمعه گفت راستی ما یکشنبه با دوستامون ریچموند هیل قرار پوکر داریم و اونجا هم که بهت نزدیکه یه قرار قبلش بگذاریم . خب یعنی حالا چون برای یه کاری داره میاد این نزدیک ، سگ خورد منم میبینه . این اولین چیزی بود که خوشم نیومد ولی خیلی فاجعه نبود . بعد گفت آره خونه دوستم نزدیک این چهار راهه و اون نزدیک یه تیم هورتونز هست که میتونیم اونجا بریم نیم ساعت قبل قرارم با دوستام ! حتی نگفت میخوای بیام دنبالت یا نه اینجا دیگه من واقعا جا خوردم ولی هیچی نگفتم . گوشی رو گذاشتم و فکرهامو کردم . فرداش طبق معمول تماس گرفتیم و گفتم من میخواستم از قرارمون و کلا تماسهامون عذرخواهی کنم حالا اون جا خورد . گفتم اگه میخواهین دلیلش رو بگم . گفت بگو . گفتم دیدن من ارزشی برات نداشت که قرار بگذاریم چون میای دوستات رو ببینی داری قرار میگذاری ؟ با لحن طلبکاری گفت مگه چقدر همدیگه رو میشناسیم ؟ بعد میدونی راهمون چقدر دوره ؟ گفتم آره راهمون دوره اگه قرار میگذاشتیم حتما من وسط راه یه جایی رو پیشنهاد میکردم ولی حس بی تفاوتی خیلی بده و تیم هورتونز‌؟!!! خب این یه کافی شاپ بسیار ارزونه . مشکلی با ارزون بودنش ندارم چون اتفاقا قهوه هاش رو از استار باکس و بقیه بیشتر دوست دارم ولی خب شلوغه و جای حرف زدن برای دیت اول نیست ، آدم باید خیلی بی سلیقه باشه که اینجا رو انتخاب کنه . شاید برای تین ایجرها خوب باشه ولی دوتا آدم ۵۰ ساله ؟  بعد نیم ساعت قبل قرارش با دوستاش میخواست بیاد قرار نه اینکه آدم ریلکس بشینه . یعنی ایشون به نظر من ذره ای آداب معاشرت بلد نبود . خب با دلخوری اون قضیه همون جا تموم شد ولی راستش تجربه من تو این چند وقت اینه که کسانی که تا حالا ازدواج نکردن خیلی اوت هستن ، اونایی که ازدواج کوتاه داشتن میان اوت هستن  و اونهایی که ازدواج طولانی داشتن از همه بهتر برخورد میکنن . 

- هفته دوم کارم تموم شد و رانندگیم خیلی زیاده و خسته ام میکنه . باید ببینم بعدا چکار میتونم بکنم فعلا قصد دارم یکی دوماه هیچی نگم و مثل بچه های خوب راهم رو برم و بیام . ولی محیط و همکارها خیلی خیلی خوب هستن


نظرات 11 + ارسال نظر
منجوق سه‌شنبه 14 شهریور 1402 ساعت 01:00 http://manjoogh.blogfa.com

نتیجه گیری خیلی خوبی بود

قربون شما

مجتبی دوشنبه 13 شهریور 1402 ساعت 21:50

سلام حالا من که ازدواج نکردم یعنی اوت هستم خخخخ.
زیاد سخت میگیری.
شیرازی نشنیدی تنبلی دیگه رو شاخش

باور کن تا الان به این قضیه فکر نکرده بودم راست میگی ها !!!
در مورد خودت هم بگم که من منظورم به هم سن و سالای خودم بود

mani یکشنبه 12 شهریور 1402 ساعت 08:01

سلام مارال جان
" کسانی که تا حالا ازدواج نکردن خیلی اوت هستن ، اونایی که ازدواج کوتاه داشتن میان اوت هستن و اونهایی که ازدواج طولانی داشتن از همه بهتر برخورد میکنن . "

عالی بود.

قربانت ، البته نظر شخصی بود

حکیم بانو یکشنبه 12 شهریور 1402 ساعت 04:57

سلام. چه خوب که همون اول همه چیزو رک و پوست کنده گفتید

البته اصلا خوشش نیومد

پروانه چهارشنبه 8 شهریور 1402 ساعت 17:03 https://parvanehenadi.blogsky.com/

خوب خداروشکر ک نرفتی
با همچین آدمی سر قرار بری‌ هم بهت حس بی ارزشی می دن
از بس همه چی الکیه براشون و اشتیاق ندارن

واقعا

مریم چهارشنبه 8 شهریور 1402 ساعت 15:38

بله تجربه دوستای مجرد من هم دقیقا همینه که آدم های که اصلا تجربه ازدواج نداشتن و سنشون بالاست معمولا خیلی رفتار مناسب با جنس مخالف در رابطه عاطفی رو بلد نیستن و ارتباط باهاشون خیلی سخته . جالبه که در فرهنگ ما به خصوص تو ایران این که کسی تا به خال سابقه ازدواج نداشته باشه حسن حساب میشه

از نظر من که کاملا عیب محسوب میشه

زری.. سه‌شنبه 7 شهریور 1402 ساعت 02:33 http://maneveshteh.blog.ir

لطف بزرگی کردی که بهش گفتی، امیدوارم بفهمه :)
مارال جان خونه شما الان برای خودته درسته؟ یعنی احتمال اینکه جابجا بشی به نزدیکی محل کار فعلی خیلی کمه؟ اگر اجاره بودی میتونستی فکر کنی که خونه را منتقل میکردی به نزدیکی محل کار.

نه به نظر نمیومد که خوشش اومده باشه و اصلا فکری روش کرده باشه
خونه رو میتونم برم نزدیک اونجا اجاره کنم ولی خب خودم تنها که نیستم دانشگاه بچه ها هم مهمه

دزیره دوشنبه 6 شهریور 1402 ساعت 02:57 https://desire7777.blogsky.com/

کاملا موافقم مارال جان اگر اوت نبودن بالاخره یه تجربه ای تا 50 سالگی پیدا میکردن نه حالا ازدواج حداقل یک پارتنر جدی و طولانی

بله دزیره جان منم به همین فکر کردم

ندا یکشنبه 5 شهریور 1402 ساعت 23:04 https://mydailyhappenings.blogsky.com/

سلام عزیزززززم.
کار خوبی کردی نرفتی و خوبتر اینکه دلیلش رو هم گفتی.
طرف بعد 30 سالگی سالی یه دونه آداب معاشرت هم یاد میگرفت، الان این نبود وضعش.

قربونت

شادی یکشنبه 5 شهریور 1402 ساعت 22:38 http://setarehshadi.blogsky.com/

والا کار خیلی خوبی کردی که بهش گفتی

مرسی

رضوان یکشنبه 5 شهریور 1402 ساعت 22:11 https://nachagh.blogsky.com/

عاقلانه رفتار کردی

ممنونم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.