یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

سوم آگست ۲۰۲۳

سلام و صد سلام 

بعد از چند روز فشرده دیروز عصر سر وقت رسیدم خونه و به کارهای خونه رسیدم و شب هم خوب خوابیدم و الان زود اومدم سر کار و با خودم گفتم کار چیه بشین وبلاگ بنویس .

خب پروسه کار پیدا کردنم طولانی بود و خسته ام کرد . همین کاری که پیدا کردم ۳ تا مصاحبه داشت و خودش پروسه زمان بری بود ولی خوشبختانه آفر خوبی بهم دادن و قبول کردم و دیگه دوشنبه نوتیس دادم که تا جمعه دیگه بیشتر نمیام و دوشنبه بعدش میرم سر کارجدید . 

کار جدید نسبتا متفاوته با کاری که الان دارم و به کاری که تو ایران میکردم بیشتر مرتبطه و احتمالا بخاطر همون کار منو گرفتن . راهش خیلی دوره ولی ازشون پرسیدم میتونم صبح خیییییییلی زود بیام که زود تعطیل بشم و به ترافیک نخورم که قبول کردن . حقوقش حدود ۲۰ درصد بیشتر از چیزی هست که الان میگیرم و صندوق بازنشستگی داره خود شرکت و سالی یک هفته مرخصیش بیشتر از کار فعلیم هست . فعلا همینا رو میدونم .


بریم به بحث شیرین دیتینگ . از اون آقای اهل اردن که دیدم به بعد خبری نیست و با کسی مچ نشدم . محمد هم خیلی قضیه اش پیچیده است و امیدی بهش نیست .یه بار بهش گفتم ویتامین دی دوز بالا از کسی خواستم برام از ایران بیاره و زیاد آورده میخوایش ؟ گفت آره و میام ازت میگیرم . هی امروز میام و فردا میام و نیومد . منم اونو با یه مقدار خوراکی سگ که برای سگش گرفته بودم پست کردم به شرکتش چون فقط آدرس شرکتش رو دارم . وقتی به دستش رسید کلی تشکر کرد و من فقط جواب دادم خواهش میکنم . اون نوشت اوه اوه اوه چه بد اخلاق و من جوابی ندادم . متوجه شد که ناراحت شدم یک شب پیغام داد که خونه ای ؟ گفتم آره . گفت اگه اشکال نداره با سگم میام دم در خونه تون . من باورم نمیشد بهش گفتم من عمرا پیژامه ام رو عوض کنم تو نمیای . گفت تو راهم و اومد . منم با همون لباس خونه رفتم دم در و بیشتر با سگش احوالپرسی کردم و جالب اینجا بود که نه موقع سلام و نه موقع خداحافظی بغلم نکرد و دستش رو دراز کرد باهام دست داد . وقتی هم رفت تکست داد که ممنون از اینکه با روی باز ما رو قبول کردی . 

 دیروز یه چت مفصصصل داشتیم با هم و بازم تاکید کرد که چون تو لیاقتت بیشتر از منه ٬ اگه با هم باشیم من عذاب وجدان میگیرم . بعد من پرسیدم چرا نمیگذاری هم رو ببینیم مگه من گازت میگیرم از چی میترسی ؟ گفت اگه ببینمت اسیرت میشم و من که اسمایلی خنده گذاشتم ( واقعا خنده ام گرفته بود از حرفش ) گفت من جدی گفتم . و من دیگه نمیدونستم چی بگم .

چند روز پیش هم با یه آقایی اهل ترکیه مچ شدم . حس خوبی داشتم . انگار وقتی اهل خاورمیانه باشه حس اینکه باز یه مشترکاتی دارم بهم میده و مثل افراد وایت نیست برام . اما یه سلام و احوالپرسی براش فرستادم و وقتی بعد ۲۴ ساعت جواب نداد Unmatch  کردم . اگه کسی اینقدر وقتش پره یا بی توجه هست مورد مناسبی برام نیست .


نمیدونم چطور تشکر کنم ازتون با تبریکهایی که برای کار جدیدم برام فرستادین . ممنون ازتون دوستای خوب مجازیم . حس خیلی خوبی بهم دادین 


نظرات 2 + ارسال نظر
حکیم بانو شنبه 14 مرداد 1402 ساعت 04:58

سلام. چقدر از خبرهای خوب کاری برای دوستان مجازی مهاجرت کرده خوشحال می شم. امیدوارم روز به روز بیشتر پیشرفت کنید شما و فرزندانتون

خیلی لطف دارین و ممنونم

شادی جمعه 13 مرداد 1402 ساعت 23:05 http://setarehshadi.blogsky.com/

چقدر خوبه که کار جدید و با شرایط بهتر پیدا کردید، امیدوارم ادامه مسیر دیتنگ هم به ختم به خیر و نتیجه دلخواهتون بشه.

خیلی ممنون از لطفت . ظاهرا که دیتینگ به جایی نمیرسه حالا خوبه حداقل کارم درست شد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.