یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

۸۵۹ - داغ یک عشق قدیمو اومدی تازه کردی ...

- خب دلیل اینکه که مدتیه ننوشتم رو الان توضیح میدم ، به یه عشق قدیمی رسیدم و خیلی ذوق زده هستم .

داستان اینکه که من حدود ۳۰ سال پیش سعی کردم گیتار کلاسیک بزنم و بد هم نبودم ولی ولش کردم اما هفته پیش در یکاقدام  انقلابی اول رفتم پیش معلم گیتار و اولین درسم رو گرفتم و فرداش رفتم گیتار خریدم و با دست گرفتن دوباره گیتار به شدت لبریز از عشق شدم .

اتفاقی هم که موقع خرید افتاد جالب بود رفتم مغازه ای که مخزن ادوات موسیقی هست و هر چی تو گیتار کلاسیکهاش گشتم اونی که میخواستم رو پیدا نکردم بعد با گوشیم رفتم تو سایتشون و مدلی رو که میخواستم پیدا کردم و به فروشنده نشون دادم گفتم من اینو میخوام . گفت نیم ساعت صبر کنی برات از انبار میاریم  . منم رفتم تو قسمت گیتار و پیانو دور زدم و حظ بصر خوبی بردم و بعد گفت گیتارت اومد و آورد نشونم بده . منم که فکر میکردم گیتارها همه فینیش براق دارن و فقط گیتارهای خیلی گرون مات هستن با دیدن اینکه گیتارم مات هست عین بچه ها ذوق کردم و گفتم وای این چقدر خوشگله !! فروشنده از ذوقم خنده اش گرفت و خلاصه کارهای گیتار  رو کرد و بهم داد. منم از هفته پیش باهاش مشغولم و خیلی لذت میبرم از نواختنش ، گرچه هیچی از قبل یادم نیست و از اول شروع کردم .

- مشاوره هام ادامه داره و مشاورم به شدت عقیده داره که باید خودم رو بشتر دوست داشته باشم و این برام سخته . اصلا بهش عادت ندارم .

- رزومه ام رو برای یک شرکت فرستادم و این هفته برای یک شرکت دیگه میفرستم تا ببینم چی میشه .

همین 

نظرات 2 + ارسال نظر
گزل چهارشنبه 25 اسفند 1400 ساعت 10:19

ببخشید مگه چند سالتونه؟

اون بالای وبلاگ نوشتم حدودش رو ..

زری.. دوشنبه 16 اسفند 1400 ساعت 00:32 http://maneveshteh.blog.ir

چقدر خوبه آدم کاری را انجام بده که اینقدر براش ذوق داشته باشه

اصلا خودمم باورم نمیشد که اینقدر ذوقش رو بکنم وگرنه شاید زودتر اینکارو میکردم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.