ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
توی شرکت فونت فارسی ندارم و برای سخته وبلاگ نوشتن مجبورم برم تو سایت فارسی نویس و بعد کپی پیست کنم
شاید بشه فونت فارسی نصب کنم نمیدونم فعلا نکردم
درگیر یه سری چکاپهای پزشکی شدم که بدترینش تحمل کردن هولتر مانیتور به مدت ۵ روز آزگار بود . اگه کسی نمیدونه این بود که برچسب و سیمهایی ۵ روز بهم وصل بودن و اینا به یک دستگاه کوچیک متصل بودن که ضربان قلبم رو توی ۵ روز ثبت کنه
بقیه کارهای پزشکی هم در حال انجامه
کار شرکت بد نیست به غیر از اینکه زیاده و خب معمولا این خوب هم هست اما بعضی روزها خیلی خسته میشم .
کارهای پزشکی باعث شد درس خوندن کلا بره کنار و دیشب دوباره کتابها رو آوردم وسط ببینم چکار باید بکنم .
فیلم میبینم و سریال و واقعا بعضی وقتها به غیر از اینکه ولو بشم رو مبل و فیلم ببینم کاری نمیتونم بکنم
روحت شاد باد
دلم سوخت از نبودنت
ببخشید
سلام خوبی مارال جان؟ نمینویسی؟
سلام
مدتی خیلی تنبلی کردم . شرمنده ام
سلام فکر کنم کل هفته پیش داشتم وبلاگتو میخوندم و یه جورایی تمام وقت کارم به این گذشت هی هم به خودم نهیب میزدم که ببیییین چقدر این خانوم کاریه و اکتیوه و تو داری از کار میزنی میخونیش ولی بازم نمیتونستم دست بکشم
امیدوارم که رو به راه و برقرار باشید.خیلی الگوی خوبی برای این روزهای من هستی..در 36 سالگی حس میکنم که دیگه هیچ تلاشی برام نتیجه نمیده...خیلی کارها دارم میکنم که امیدی به تمام شدن و دیدن نتیجشون ندارم و خوندن شما باعث شد یه تکونی به خودم و دیدگاهم بدم.کاش زود به زودتر و بیشتر بنویسی
سلام
چقدر شرمنده شدم کامنتت رو خوندم دوست عزیز
در اصل برای اینکه مدتی بود اصلا به وبلاگ سر نزده بودم . و البته برای این که من واقعا خیلی خودم رو فعال نمیدونم و لازمه واقعا بیشتر از این مفید باشم .
دراین قسمت همکاریم بیکار و زیر نظر
بیماری یه خوبی داره همه بهت خوبی میکنن غذای قوی...رعایت حال...به منکه خوش میگذره
گاهی لازمه که همه چیز رو رها کنی
ایشالا که سلامت باشی
درسته
مرسی