یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

۸۳۶ -

- در شرایط کورونایی به زندگی ادامه میدیم و البته واکسیناسیون داره انجام میشه و باید ببینیم چی میشه 

- یه حراج خوب در مورد کفش بود و هزینه ارسال و حتی مرجوعی هم نداشت منم دل به دریا زدم و یه کفش سفارش دادم . راستش از خرید نکردن خسته شده بودم . درسته مهمونی نمیریم ولی سر کار که میرم و خب باید لباس و کفشم خوب باشه ولی راستش اول صبح پا شده بودم داشتم موهامو سشوار میکشیدم برم سر کار و در همون حالت هم با دوستم چت میکردم گفتم قربون اون مقنعه که میگذاشتم تو ایران میرفتم سر کار . آخه این چیه همش باید موهام سشوار کشیده باشه ؟

- آره درسته آدم قدر چیزهایی که داره نمیدونه . اون موقع دلم میخواد آزادی داشته باشم و الان از این قید و بندش ناراحتم . نه باور کنین غلط کردم الان خیلی هم خوبه تازه اگه ناراحتم میتونم روسری سر کنم کشی جلوم رو نمیگیره . حق انتخاب خیلی مهمه 

-یه چیزی بود که فکرم براش خراب بود که نکنه مشکلی پیش بیاد و اونطور که میخوام نشه که در کل بهم خورد و دیگه فکرم ازش آزاده شد ، خب اینم یه جورشه 

- دو دقیقه میشینم جلوی کامپیوترم از صدای فن اش دیوونه میشم . اون وقت که ال سی دیش خراب شد نمیدونم چرا یادم رفت بگم فن اش رو هم درست کنن الان هم هم جا بسته است . اون روز به پسرم گفتم تر خدا بیا بازش کن شاید بتونی کاریش کنی دید برای باز کردنش یه آچار آلن لازمه که خیلی ریزه و شکل ستاره ای داره !!! که خب ما نداشتیم و موضوع منتفی شد 

- نشستم و کارهام رو دارم دونه دونه انجام میدم و حس خوب مفید بودن دارم 


به قول کانادایی ها

stay safe

نظرات 2 + ارسال نظر
زری .. سه‌شنبه 7 بهمن 1399 ساعت 00:55 http://maneveshteh.blog.ir

وااای من اون شلخته ای هستم که از ازادی در راستای راحتی استفاده میکنم :)))
کفش خوب بود؟

آخ زری جان عالی بود . انقدر خوشحالم که خریدمش . بعضی وققتا میپوشم و میرم بیرون و حس خود داف پنداری بهم دست میده

ترانه دوشنبه 6 بهمن 1399 ساعت 22:03 http://taraaaneh.blogsky.com

آخی.. این کامپیوتره چقدر تو رو اذیت میکنه.
منکه باور کن الان 10 ماه بیشتره که جز کفش ورزشی هیچی نپوشیدم.
لباس هم که دیگه نگو. لباسهای زمستونی پارسالم همه نو هست. اصلا استفاده نشده. اصلا انگار این یک سال زمان کلا متوقف شده توی کمد لباسهای من.
حالا تو باز سر کار میری ناچاری که لباسهای مرتب بپوشی. من که از خونه کار میکنم و دائم با لباس اسپرت هستم.
خوبه که نگرانیت هرچی که بوده برطرف شده خوشحالم برات. یک نگرانی هم کمتر خودش خوبه.

آره نمیدونم چرا اینقدر اذیت میکنه ولی این یکی رو میشه تحمل کرد .

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.