یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

810 -

زندگی به روال قبل ادامه داره . یک مقدار داره سختگیریها کمتر میشه . از مطب دندونپزشکی زنگ زدن که بیا و ما باز هستیم . رفتم و وقتی دندون رو باز کرد دید روت کانل میخواد و باید انجام بدم و این یعنی بیمه امسال تموم میشه میره پی کارش . کتابخونه ها اول گفتن که باکس هایی که برای برگردوندن آیتم ها هست رو باز کردن و من رفتم دوتا فیلم که چند ماه دستم بود رو انداختم توی باکس . بعد گفتن اگه بخواهین میتونی با قرار قبلی بیاین و آیتم هاتون رو از توی پیاده رو بگیرین و من اینکارو کردم و رفتم از پشت در کتابخونه بهم فیلمی که خواسته بودم رو دادن . حالا واجب نبود ولی وقتی امکانش هست اشکالی هم نداره . چند جا رفتم کفش بخرم چیز خاصی نداشتن و مغازه ها به نحو مشخصی خالی بود . شاید بخاطر اینه که جنس زیاد رد و بدل نمیشه . خلاصه با توجه به اینکه مدتها هم تحت فشار شدید مالی بودم و خرید نمیکردم الان یه چیزهایی نیاز دارم که نمیتونم بخرم . 

اول به پسرم گفتن برگرده سر کار ولی بعد گفتن نه نیا . اون هم خونه است و کمک هزینه دولت رو میگیره و چون رقم زیادی هم بوده به قول خودش الان تمام مخارج دوران تحصیلش رو پس اندازه داره . 

خودم از وقت تلف کردن داره حالم بهم میخوره . از سر کار که میام خونه جز کارهایی که مجبورم رو انجام نمیدم . باید پا شم و کاری انجام بدم اینطور که نمیشه 

نظرات 3 + ارسال نظر
مجتبی دوشنبه 9 تیر 1399 ساعت 05:18 https://m-z2016.blogsky.com/

نمیخوام دیگه قهرم

مجتبی جمعه 6 تیر 1399 ساعت 21:07 https://m-z2016.blogsky.com/

راستی میخوام ساخت خونه شروع کنم نقشه ها هم گرفتم هر چند مصالح هم دو برابر شده / میگم وقت داری تعداد اهن ها و اتصالات برام حساب کنی ؟

مجتبی جان رشته من معماریه . آهن و اتصالات کار مهندس سازه است . شرمنده ام که سوادش رو ندارم . میخوای نقشه ات رو نگاه کنم ؟

زری چهارشنبه 28 خرداد 1399 ساعت 10:19 http://maneveshteh.blog.ir

چه روزمره های خوبی :))

مرسی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.