یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

۸۰۱- از هر دری

- یک خواننده گرامی به اسم نسیمه یه سوال از من پرسیدن که امیدوارم اینجا رو بخونن و متاسفانه اصلا اطلاعی ندارم که بتونم راهنماییشون کنم . 

- یه روز از تو خونه کار کردم و دقیقا همون روز تو خونه شیر نداشتیم ( سالی یکبار هم این اتفاق نمیفتاد)‌و من نتونستم قهوه بخورم چون بدون شیر نمیخورم . خلاصه بدون قهوه بودن سخت بود ولی در کل کار بد نبود . 

- صبح رفتم خرید و چشمتون روز بد نبینه تا الان که ساعت ۸ شب هست من هی داشتم میشستم و جمع میکردم و بسته های کاغذی رو با دستمال الکلی ضدعفونی میکردم و سرویس به تمام معنا

- روحیه ام خوب خرابه 

- صبح توی بغل پسرم گریه کردم از شدت ناراحتی 

- دارم برنامه خشت خام و گفتگوی حسین دهباشی و محسن کنگرلو میشنوم . جالبه البته هنوز تموم نشده 

- این کورس آنلاینی که برداشتم ۴ تا تکلیف داره که دارم جون میکنم شاید یکیش رو بتونم انجام بدم . البته هر کدومش شامل ۴-۵ کار هست ولی منظورم مرحله اوله . همین الان بهم بگن مینیمم نمره قبولی رو میدیم بیا برو با رقص از صحنه کورس حذف میشم

نظرات 2 + ارسال نظر
مجتبی شنبه 16 فروردین 1399 ساعت 06:41

راستی می‌خوام نقشه برای زمینم آماده کنم نظرت چه می‌خوام دو طبقه بالا بزنم با یک پارکینگ و مغازه پایین

خب نمیدونستم زمین داری . مشخصاتش رو بفرست برام . ای میل منو که داری

زری جمعه 15 فروردین 1399 ساعت 08:47 http://maneveshteh.blog.ir

من هم یه موقع هایی هیچ جوره نمیتونم تکالیف را انجام بدهم. هیچ گروهی نمیشه تشکیل بدید که با هم کار ها را پیش ببرید، یه جوری به هوای هم

چی بگم والا . هر گروهی هم دارم فقط باهاش وقت تلف میکنم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.