یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

۷۹۹ - دوستم تنها شد ...

- بنا به ساعتهای زیادی که تنها هستم داشتم تو گوشی میچرخیدم که یکهو بالاش نوتیفیکیشن تلگرام رو دیدم . همون همکلاسیم تو پی وی نوشت همسرم فرشته شد . 

دلم ریخت و فورا رفتم جوابش رو دادم که چی شده ؟ گفت همسرم آسمونی شد . گفتم میشه بهت زنگ بزنم ؟‌گفت نه نمیتونم صحبت کنم و فقط یه چند جمله ای رد و بدل کردیم . 

- نمیدونم موندن همسرش با اون وضعیت که داشتن آب شدنش رو میدیدن بهتر بود یا رفتنش ولی واقعا چرا باید این بلا سرشون میومد ؟ میگفت من چه شوهری هستم که نتونستم درمانش کنم ؟ الان حتی یه ختم نمیتونم براش بگیرم و خیلی خیلی دلم سوخت چون عزاداری معمولا صاحب عزا رو یه کم آروم میکنه و الان حتی این رو ندارن .

- زندگی منصفانه نیست و باید بهش عادت کنیم ولی نمیدونم چرا همش یادم میره . اگه ایران بودم هم نمیتونستم بهشون سر بزنم چه برسه دیگه از اینجا .

نظرات 4 + ارسال نظر
زری چهارشنبه 28 اسفند 1398 ساعت 08:43 http://maneveshteh.blog.ir

خدا بهشون صبر بده:(
واقعا خیلی موقع بدی هست برای بازماندگان چون حتی نمیتونند مطابق عادتها سوگواری کنند
امیدوارم روزهای بهتری برای خودش و خانواده اش پیش رو باشد

مجتبی چهارشنبه 28 اسفند 1398 ساعت 04:24

سلام پس حسابی مواظب خودت باش . هرجا سرد بدتره . نیامدی ایران .

نه الان که اصلا پروازی نیست

مجتبی سه‌شنبه 27 اسفند 1398 ساعت 12:09

سلام خودت خوبی اونجا کرونا نیامده

سلام . کورونا اومده خوبش هم اومده

منجوق شنبه 24 اسفند 1398 ساعت 10:04 http://manjoogh.blogfa.com/

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.