یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

۷۹۰ - کریسمس و این صوبتا

- خب کریسمس اومد و رفت . یه مقدار کادو دادیم و گرفتیم و خوب بود . بهترینش دختر همسایه بود که براش یه عروسک میومون گرفته بودم و صبح روز کریسمس مادرش عکسش رو با عروسکه برام فرستاد و قیافه خندون دختره انقدر قشنگ بود که کلی حالم رو خوب کرد . لابد فکر میکنین دختره کم اسباب بازی داره که ذوق کرد وباید بهتون بگم خونشون عین مغازه اسباب بازی فروشیه و من یک بار که رفتم دهنم باز موند از مقدار اسباب بازی ای که فقط توی طبقه پایین بود حالا توی اتاقش چقدر داره خدا میدونه .

- کلی چیز هی میاد تو ذهنم که بنویسم و همش به خودم میگم برم تو وبلاگم بنویسم ولی میام اینجا یادم میره

- آهان بعد از اعتیادم به اینستا و تلگرام و واتس اپ که نتونستم ترکشون کنم بالاخره مقاومتم شکست و معتاد به توییتر شدم . من مارال هستم یک مسافر 

- نهار روز قبل کریسمس که شرکت دعوت کرده بود جاتون خالی رفتیم و با همکارها معاشرت کردیم و تازه فهمیدم اون آقای دیگه ای که تو شرکت هست اهل بنگلادشه . جالب اینحاست که ازش پرسیدم اهل کجایی ؟ گفت یه کشوری تو آسیا نزدیک هند و ... همینطور داشت توضیح میداد و منم قیافه ام عین علامت سوال بود که این کدوم کشور ناشناخته تو آسیاست که گفت اسمش بنگلادشه !!!! گفتم تو اینقدر توضیح داشتی در مورد بنگلادش میدادی ؟ گفت آره خب مردم نمیشناسنش !! گفتم همه میشناسن مگه میشه ندونیم بنگلادش کدوم کشوره ؟ گفت باور کن یه همکار داشتم بعد یک سال همکاری ازم میپرسید شما تو هند این کارو میکنین ؟!!! ظاهرا آمریکای شمالیها خیلی اطلاعات عمومیشون کمه و مخصوصا جغرافیاشون هم ضعیفه . 

- اون همکارمون هم که اهل برزیل هست گفت آره منم به هر کی میگم مکزیکی  برزیلی هستم شروع میکنه باهام اسپانیش حرف میزنه ولی ما پرتغالی حرف میزنیم . گفتم منم نمیدونستم زبانتون چیه و ممکنه در حد زبان رو آدم اطلاعات نداشته باشه . همونطور که خیلیها تصور میکنن ایرانیها عربی حرف میزنن چون توی خاورمیانه بیشتریها عربی حرف میزنن ولی ایران نه .

- روز اول تعطیلات بیشتر به استراحت گذشت و از امروز به بعد برنامه مدون و مفصلی برای معاشرت دارم و خیلی هیجان زده ام . راستش معاشرتم در یک سال و نیم اخیر در مینیمم ممکنه بوده و تازه دارم کم کم خودمو پیدا میکنم .

- امروز به یه جایی دعوتیم یه از روی گوگل حدود یک ساعت رانندگی باید بکنم  تا برسم بهش که تجربه نشون میده حتما مسافت بیشتر از اینهاست . دوتا شهر اونطرف تر از ما به اسم اوکویل داریم میرم . خونه یه دوست بسیار عزیز و قدیمی .

- فردا صبح هم صبحونه مهمون دعوت کردم و خیلی خوشحالم که همکارهای شرکت قبلی رو میبینم . مدت کمی باهاشون همکار بودم اما ارتباط خیلی خوبی ایجاد کردیم و خیلی خوشحالم که با این آدمهای به این خوبی آشنا شدم . 

-همکارهای این شرکت هم خوبن ولی دوتا همکار ایرانیم دوتا آقا هستن و خیلی کوچیکتر از من هستن با بچه های کوچیک که دغدغه های متفاوتی دارن اما همکارهای قبلی دوتا خانم تفریبا همسن خودم هستن و باهاشون بیشتر جور شدم .

- شب کریسمس ماشین رو برداشتیم و رفتیم خونه هایی که برای کریسمس چراغونی کردن رو ببینیم . همینطور توی کوچه ها میچرخیدیم و نگاه میکردیم بعد هم اومدیم خونه و فیلمی از دکتر سوز دیدیم به اسم how Grinch stole Christmas ‌و اینجوری خودمونو تو حال و هوای کریسمس گذاشتیم . 


آخی دلم باز شد اینجا نوشتم . باید بیشتر بنویسم . نوشتم خوب است .

قربانتون


نظرات 4 + ارسال نظر
مجتبی پنج‌شنبه 12 دی 1398 ساعت 12:23 http://M-z2016.blogsky.com

سلام من تویتر ندارم .حالت چطوره چه خبر چکار می‌کنی.زبانم بد نیست .راستی رزومه فرستادی برای مپنا خبری نشد

سلام من بد نیستم . مپنا اگه خبری بشه با خودت تماس میگیرن ولی قر و فرشون زیاده

Zari جمعه 6 دی 1398 ساعت 13:44 http://maneveshteh. Blog. ir

کریسمس مبارک؛)
من هم فکر میکنم اصالتی که وبلاگ داره هیچکدوم ندارند
آره من هم قبلا شنیده بودم از دوستان که امریکای شمالی ها خیلی جغرافیاشون ضعیفه:) داشتی میگفتی فکر کردم مکزیک را دیگه چی گفتند اما خوب اونها که همسایه اند باید زبون را بدونن!
خوووووش بگذره تعطیلات و مهمون بازی

کانادا که با مکزیک همسایه نیست ! بعد هم تورنتو شهر هفتاد و دو ملته

مجتبی پنج‌شنبه 5 دی 1398 ساعت 10:40 http://M-z2016.blogsky.com

سلام خوبی نمیدانم بهت تبریک بگم کریسمس یا نه در هر حال چون که دلت شاد همین ارزشمند و بهت تبریک میگم .من هم جغرافیم عالی واقیعت از تو چه پنهان تو فیس بوک کم و بیش با دختر خارجی ها حرف میزنم . راستی امروز مدیر مهندسی دفتر مرکزی شرکت دیدم گفت که چرا عمرت تلف می‌کنی یک کم زبان کار کن برو خارج من حرفی نداشتم بزنم آخه چند تا از همکاران با زن و بچه رفتن استرالیا و آلمان . دلت شاد مهربان من هم آمدم مرخصی الان تهرانم تو مترو دارم میرم ترمینال برم سمت کرمانشاه . الان عکس برات میزارم وبلاگ . راستی بازم نت قطع شده اوضاعی شده نگو

به نظر من زبان رو کار کن چه بخوای مهاجرت کنی چه مهاجرت نکنی بدردت میخوره

ناشناس اصلی پنج‌شنبه 5 دی 1398 ساعت 10:02

سلام. کریسمس مبارک.
دسترسی به اینترنت آزاد داری لطفا ببین چه خبرایی کانال های خبری کار کردن . یه خلاصه چند خطی برای ما هم بزار بفهمیم چخبره.
ممنون.

شرمنده ام . من خودم صبحها سر کار تا اتوکدم لود بشه صفحه اول بی بی سی فارسی و صدای امریکا رو میبینم و والسلام

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.