یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

۷۸۱ -

- خب پنجشنبه گذشته یه آفر کاری نسبتا خوب گرفتم و یه کم خیالم راحت شد فرداش هم که جمعه باشه به رییسم گفتم که فقط تا آخر هفته دیگه میام و اونم برام آرزوی موفقیت کرد . با اینکه ۳ ماه بیشتر اینجا کار نکردم ولی جدا شدن از یکی از همکارهام برام سخته و میدونم دلم براش تنگ میشه . از اونظرف هم حقوقی که اینا میدادن کاملا غیر قابل قبول بود و به همین دلیل مجبور بودم وسط اسباب کشی و بنایی و غیره دنبال کار بگردم و مصاحبه برم که کار آسونی نبود . 

- بنایی در حال جمع شدنه . یه کابینت از آیکیا خریدم و در مراحل اول اسمبل کردنش متوجه شدم که برای آشپزخونه ما بسیار بسیار بزرگه و امروز زنگ زدم آیکیا و مشکل رو گفتم گفتن پس بیارش و خیالم یه مقدار راحت شد در کل آیکیا مشکلی با پس گرفتن نداره ولی این یه کم فرق میکرد و من نگرانش بودم . 

- یخچالی که خریده بودم آوردن دم در و تا از کامیون آوردن پایین گفتم این یخچال من نیست . شماره سفارش رو نگاه کردن و گفتن درسته و من گفتم این اونی نبود که من میخواستم و پس فرستادمش . دوباره رفتم فروشگاهشون و اونی که میخواستم رو سفارش دادم و گفتم هزینه حمل هم نباید ازم بگیرین که ظاهرا خودشون هم نمیخواستن بگیرن . 


نظرات 2 + ارسال نظر
Zari یکشنبه 28 مهر 1398 ساعت 23:53

مبارک باشه

خیلی ممنونم

ترانه پنج‌شنبه 25 مهر 1398 ساعت 20:11 http://taraaaneh.blogsky.com

آفر کار جدید مبارک.
بعد هم من هفته پیش تورنتو بودم . میخواستم برات پیام بگذارم همدیگرو ببینیم بعد فکر کردم که الان وقت خوبی نیست و حسابی مشغول بنایی و .. هستی.

ممنون از تبریکت . آره راست میگی نمیدونم میتونستم جور کنم . یه روز میرم هوم دیپو یه روز والمارت یه روز کلاس دارم ... امیدوارم بعدا بتونم ببینمت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.