یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

778 -

خب چند روز پیش اسباب کشی کردیم و هنوز اینترنت نداریم توی خونه جدید و توی شرکت هم فونت فارسی ندارم هم وقت نمیشه . الان هم چون از صبح مثل اسب کار کردم به خودم استراحت دادم و دارم با صفحه کلید مجازی تایپ میکنم .
تا روز محضر یا به قول اینها کلوزینگ دلم آشوب بود و نگران بودم اما بالاخره انجام شد و فرداش با اینکه وسط هفته بود مرخصی گرفتم و اسباب کشی انجام شد ولی این دفعه کامیون و کارگر گرفتم چون دیدم دیگه توانش رو ندارم . خب کار سریع انجام شد و همون موقع جای خواب رو رو به راه کردیم و برگشتم خونه ای که بودیم نظافت کردم و وسایل یخچال و فریزر رو برداشتم و کلید رو گذاشتم و اومدم خونه جدید .
همه چیز اوکی هست جز اینکه تا یک هفته یا ده روز دیگه بنایی داریم و فقط اتاقها رو تمیز کردیم و اونجا هستیم و نشیمن رو نمیتونیم استفاده کنیم که چیز مهمی نیست و درست میشه .
خلاصه الان هم درگیر جابجایی آب و برق و گاز و گرفتن اینترنت هستم و توی خونه جدید نامه ها رو دم خونه نمیارن و باید صندوق پستی بگیرم البته صندوقها سر کوچه است و داستانهای اینطوری ...
خوش باشین

نظرات 3 + ارسال نظر
مجتبی یکشنبه 31 شهریور 1398 ساعت 21:52

سلام صبح بخیر خوبی

سلام خوبم مرسی

مجی سه‌شنبه 26 شهریور 1398 ساعت 20:49

سلام
صبح بخیر به ما سر نمیزنی؟

ترانه شنبه 23 شهریور 1398 ساعت 21:13 http://taraaaneh.blogsky.com

مبارکه. واقعا خسته نباشی. اسباب کشی و خونه جدید سخته. مخصوصا کاغذبازیهاش. گرفتن اینترنت و تغییر آدرس توی اداره پست و ... ولی عوضش نتیجه اش خوبه.

بله در کل خوبه مرسی ترانه جان

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.