یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

715 - حق بدهیم ....

- وقتی یکی که به نظر قوی میاد داد میزنه خسته ام مطمئن باشین چند دقیقه بعد میشکنه . نگذاریم به اینجا برسه .

- دیروز تولدم بود و هیچ حس خاصی بهش نداشتم . شاید یه خورده هم حوصله اش رو نداشتم ، به نظرم الان وقتش نبود !!! بعد بچه هام برام کادو خریدن و واقعا منو به گریه انداختن که اینقدر به فکرم بودن . 

- کلی فکر دور سرم داره میچرخه ، کار ، پول ، دانشگاه یا کالج بچه ها ، آینده شون ، خونه و ...

- توی این همه بلاتکلیفی یه سفر ده روزه دارم به ایران هم خوشحالم هم میدونم کلی وقت و انرژی ازم میگیره . 


نظرات 6 + ارسال نظر
مجتبی جمعه 6 مهر 1397 ساعت 07:02

کدام شهری از هم دوریم یا نه

ایران که تهران بودم . الان هم تورنتو هستم

مجتبی جمعه 6 مهر 1397 ساعت 07:01 http://m-z2016.blogsky.com

سلام صبح بخیر
خخخخ حالا چرا عصبی میشی ؟خوب زن گرفتن مهم
به همه گفتم فعلا با این وضعیت خیلی سخت زن گرفتن

یه ایموجی نداره که با چماق بزنه تو سر خودش ؟

مارال چهارشنبه 4 مهر 1397 ساعت 17:03

تولدتون مبارک

مرسی

مجتبی دوشنبه 2 مهر 1397 ساعت 12:08

امدی ایران کی میایییییییییییی؟

فعلا در خاک پاک وطنم

مجتبی یکشنبه 1 مهر 1397 ساعت 10:20 http://m-z2016.blogsky.com/

سلام من هم تولدت تبریک میگم وای نگو اینقدر بدم از تولد میاد .
خوب چکار کنم سنم داره میره بالا تو این مملکت خراب شده زن هم که نگرفتم دارم پیر میشم

رسما منو خفه کردی با زن گرفتنت

امین یکشنبه 1 مهر 1397 ساعت 09:50 http://alefkaf1984.blogsky.com

برای من ایران الان شده یه کمپ ولی بزار چوابت رو توی پستی که میزارم بدم...
ممنون از سوالت...
و تبریک برای تولدت...
و امسال تعداد بانک هایی که بهم تبریک گفتن از ادم ها بیشتر بود..و فکر کنم اگر شهریوری باشی هم ماهی باشیم

بله هم ماهیم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.