یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

680 - شبهای بی خوابی

1- دو سری مکالمه توی تلگرام داشتم که بیشتر از یک سال از آخرین جملاتی که رد و بدل شد میگذشت . هر دو خیلی ناراحتم کرده بودن و نمیدونم چرا مثل اینکه انگار بخوام مدرک جرم نگهدارم نگه داشته بودمشون . همینطور اون پایین بودن و بعضی اوقات که بالا و پایین میکردم تا ببینم چیا رو میتونم پاک کنم میدیدمشون .

چند روز قبل تصمیم گرفتم این دوتا مکالمه رو مثل یه گونی سیب زمینی گندیده نگه ندارم و پاکشون کردم . یه باری از روی دوشم برداشته شد. بگذریم که بزودی میخوام از گروههایی که هیچ حرف و کاری توش ندارم هم بیام بیرون و رودرواسی رو بگذارم کنار .


2- نصف فروردین گذشت و من پروزه نهایی کلاسم رو شروع نکردم . چیزی که قراره اردیبهشت تحویل بدیم و مدرکش رو دریافت کنیم . راستش خیلی روش فکر کردم و تا نشستم دست به قلم بشم با یه دو دوتا چهار تای ساده فهمیدم که ایده ام به درد محل نمیخوره و باید روی یه ایده دیگه فکر کنم 


3- وقتی شب میام بخوابم میبینم که دارم روی پروژه کلاس قبلیم و کلاس فعلیم و خرید اتو و پلوپز و پیدا کردن کار جدید و خرید ماشین و ... فکر میکنم . بعد میگم چرا خوابم نمیبره 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.