یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

681- اخبار بد / اخبار خوب

از هفته پیش با اخبار زلزله خیلی حالم گرفته شد . روز بعد زلزله که رفتم سر کار سر یه چیز کم اهمیت کلی عصبانی شدم و با همکارم بداخلاقی کردم .  فرداش که فهمیدم حالم برای چی بد بوده ازش عذر خواهی کردم و اونهم متوجه شد که حالم دست خودم نبوده  . اما روزهای بعد با خبرهای خوبی که میشنیدیم کم کم حالم بهتر شد . موارد قابل بررسی توی این زلزله زیاد بود . مثلا هیچ نفهمیدم چرا ایران بالای 400 کشته داد و عراق 7 نفر ، چرا خسارت اونجا زیاد نبوده با اینکه مرکز زمین لرزه در مرز بوده . کمکهای مردمی بسیار قابل تقدیر بود . خبر دزدی در این زلزله اصلا به گوشم نرسید و اگر هم بوده احتمالا کم بوده . میزان اعتماد مردم به ارگانهای دولتی به صفر میل میکرد و هر چی یکی از دوستان که خودش امداد گر هلال احمر بوده میگفت باید ساماندهی کمکها با یک متولی باشه ، کسی که این کارو بلده و من به همه میگفتم باز هم کسی اعتماد نمیکرد . میزان پول جمع شده توسط آقای زیبا کلام و آقای دائی این رو میرسوند که اگه مردم به کسی اعتماد کنن همه چیز رو حاضرن فدا کنن . جای دولت آقای روحانی بودم قبل از دیر شدن یک فکری میکردم . شاید خیلی ها یادشون نباشه ولی همسن های من شور و حال مردم در روزهای انقلاب و همدلی بی نهایتی که با هم داشتن در اون روزها و روزهای جنگ یادشونه . هر وقت دولت اعلام نیاز میکرد بیشتر مردم کمک میکردن به جبهه . کسی خودش پا نمیشد بره پشت خط که کمکها رو ببره همه رو میداد به ارگانهای مسئول و ...

بدترین چیز اینه که غیر از جنگلها و دریاچه و منابع طبیعیمون ، اعتمادمون رو هم از دست دادیم .

نظرات 1 + ارسال نظر
وحید53 شنبه 4 آذر 1396 ساعت 09:41 http://razanipoem.persianblog.ir

اگر دردم یکی بودی چه بودی

در ضمن شما چرا آپدیت نمیکنین ؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.