یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

668- پلنگ و سگ

توی مطب یه جراح پلاستیک نشستم . از شرکت اومدم و با مقنعه و یه کفش کانورس و شلوار مخمل و مانتوی نخی . وارد شدم اول از قیافه های عجیب و غریبی که دیدم وحشت کردم . چیزایی که الان اصطلاحا بهشون میگن پلنگ ، از منشی تا مراجعین همه این شکلی هستن . بعد میشینم . خانمی که هنوز روی صورتش پانسمان هست داره میگه که مشکلش این بوده که بعد عمل سگش نمیشناختش ! دیگه صحبت کشیده میشه سمت سگاشون و منم هاج و واج موندم . نمیدونم این ادمها مختارن هر کار میخوان بکنن ولی وقتی یاد سفره انفاق فردا میفتم که برای یه دختر بچه ای هست که سوخته و خانواده اش هزینه درمانش رو ندارن دلم میگیره

نظرات 1 + ارسال نظر
وحید53 شنبه 28 مرداد 1396 ساعت 08:26 http://razaniraza.blogsky.com

سلام. رازاهای رازانی پرشین بلاگ هستم. اگر دستم رسد بر چرخ گردون ز او پرسم که این چین است و اون چون یکی را می دهی صد گونه نعمت یکی را نان جو آغشته در خون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.