یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

672 - رئیس جمهور ما

1- آقای روحانی حرفای خوب زیاد میزنه مثلا تازگیها گفته اگر اقلیتها حقوق مساوی ندارند پس مالیات ندن و سربازی نرن . ولی نمیدونم چرا یادم افتاد که ایشون در برنامه ای که خانم موگورینی رو دعوت کرده بودن یادشون رفته بود مولوی عبدالحمید که خیلی از ایشون دفاع کرده بود رو دعوت کنن  .البته بعدا بهم گفتن توی اون مراسم مجلس مدعو ایشون نبودن .

نمیدونم چرا یادم افتاد که وقتی خواستم برم ارز مسافرتی بگیرم گفتن شما که ویزا ندارین و مقیم کشور دیگه هستین پس بهتون ارز تعلق نمیگیره ، وقتی خواستیم از کشور خارج بشیم گفتن باید عوارض خروج از کشور رو بدین چه مقیم کشور دیگه باشین چه نباشین !!!

2- به هر حال رفتیم و برگشتیم و خستگی و خاطرات خوب برامون موند

3- اول مهر و شروع کار بعد از سه هفته ، چه شود ؟

671 - غربت و هزار سوال ...

1- در دیار غربتم . جایی که احتمالا کمتر از یکسال دیگه باید چمدونم رو بردارم و بیام بمونم . هزار سوال دارم که چرا باید بیام و چرا باید بمونم . نظریه انتخاب رو میدونم و فکر میکنم درسته . الان هم لابد من حق انتخاب دارم . نمیدونم .

2- از اینجا دارم کارهای ایران رو انجام میدم . البته خب نصفه نیمه چون کارهای ما خیلی وابسته به اطلاعات موجود در شبکه و تعامل با بقیه همکارهاست . اما دارم سعیم رو میکنم گرچه همینو هم از سرشون زیاد میدونم .

3- خونه اینترنت نداره اومدم کتابخونه محله . کتابخونه بسته اما وای فایش بدون پس ورد قابل استفاده است . روبروی در کتابخونه یه پریز برق هست که لپ تاپ رو زدم بهش و دارم استفاده میکنم . برق مجانی و اینترنت مجانی ... مملکت من کجای کاره ؟ بچه های نخبه اش رو زد لت و پار کرد ؟ دلم خونه از این اتفاق و اتفاقهای دیگه که همیشه میفته .

4- هر کی هم از هموطنهای عزیز رو میبینم میگه حالا دیگه نرو ایران همینجا بمون ...

عدل الهی حتما هست ولی میشه یکی بهم نشونش بده ؟ بابا من کورم نمیبینم . بهم بگین اوناهاش اونجاست ، چه اشکالی داره ؟


670 - ربط بانک و دزدی ...

  1. همکارم حساب بلند مدت دربانک پاسارگاد باز کرده . روی قراردادشون نوشته سود 22 درصد . وقتی سود رو واریز کردن دیده کمه . رفته بانک گفتن آخه شده 20 درصد !!! خب مگه قرارداد نداریم ؟ آسمون و ریسمون تحویلش دادن . اومده بیرون حساب دقیق کرده دیده 18 درصده در اصل !!!!

  2. حساب ارزی داشتم رفتم مقداریش رو بگیرم . امروز دلار آمریکا 3800 تومن فروخته میشده ، اونوقت یوروی بی زبون رو 3700 تومن حساب کردن دادن دستم . میگم چرا اینقدر کم ؟ میگن قیمت دولتی حساب میکنیم !!!! میپرسم من الان ریال بیارم شما دولتی حساب میکنین بگذارین تو حساب ارزی ؟ میگه اصلا دیگه ریال قبول نمیکنیم برای حساب ارزی . ارز میگیریم و ارز هم تحویل میدیم . چاره ای ندارم جز اینکه پول رو بگیرم .

 

راست گفتن دزدها توی ایران بانک نمیزنن ، بانک تاسیس میکنن

670 - ربط بانک و دزدی ...

  1. همکارم حساب بلند مدت دربانک پاسارگاد باز کرده . روی قراردادشون نوشته سود 22 درصد . وقتی سود رو واریز کردن دیده کمه . رفته بانک گفتن آخه شده 20 درصد !!! خب مگه قرارداد نداریم ؟ آسمون و ریسمون تحویلش دادن . اومده بیرون حساب دقیق کرده دیده 18 درصده در اصل !!!!

  2. حساب ارزی داشتم رفتم مقداریش رو بگیرم . امروز دلار آمریکا 3800 تومن فروخته میشده ، اونوقت یوروی بی زبون رو 3700 تومن حساب کردن دادن دستم . میگم چرا اینقدر کم ؟ میگن قیمت دولتی حساب میکنیم !!!! میپرسم من الان ریال بیارم شما دولتی حساب میکنین بگذارین تو حساب ارزی ؟ میگه اصلا دیگه ریال قبول نمیکنیم برای حساب ارزی . ارز میگیریم و ارز هم تحویل میدیم . چاره ای ندارم جز اینکه پول رو بگیرم .

 

راست گفتن دزدها توی ایران بانک نمیزنن ، بانک تاسیس میکنن

669 - وظایف والدین فرزندان

میزان کمک پدر و مادر به فرزندان بعد و قبل مستقل شدن چقدر باید باشه ؟ میزان کمک فرزندان به پدر و مادر چقدر باید باشه ؟ جایی ندیدم فرمولی براش باشه . اما موارد زیر رو همه دیدم :

  1. مادر و پدر وضع متوسطی دارن . خیلی سطح پایین زندگی میکنن ولی درآمدشون انقدر هست که زندگی بگرده ، برای عروسی پسرهاشون یک ریال خرج نمیکنن . بعد عروسی پسر دوم مادر میره یه سرویس طلا برای خودش میخره در حالی که برای عروساش طلا نخریده . برای بار سوم هم میره مکه . پدر خانواده چند سال بعد فوت میکنه . دست به اموال پدر نمیزنن که خب مادر هست . از یه خونه هم بیشتر داشته و مادر آواره نمیشد اگه ارثی تقسیم میشد . تمام هزینه مراسم رو پسرها نمیگذارن از اموال پدره خرج بشه و دوتا پسرها هزینه رو میدن و عروسها انگشت به دهن می مونن .

  2. مادر و پدر باز وضع متوسطی دارن ، برای پسرشون یه عروسی متوسط میگیرن و خونه معمولی هم میخرن . پسر و عروس خب از صفر شروع نمیکنن ولی پسر با عرضه است و خیلی خوب پیشرفت میکنه . سالها میگذره و پدر و مادر توی شهر کوچیکشون خیلی تنها میشن و نیاز به کمک دارن . پسر براشون توی تهران یه خونه میخره تا اونا بیان تهران و بچه ها بتونن کمک حالشون باشن .

  3. پدر وضع مالی فوق العاده ای داره از اونهایی که بهش میگن ملاک . هکتار هکتار زمین در استان خودشون داره ، یه خونه بزرگ در یک جای خوب تهران داره ، پسرهاش بزرگن و دانشجو ، اما نه تنها برای پسرها ماشین نمیخره بلکه ماشین خیلی قدیمی خودش رو هم تبدیل به یک چیز بهتری نمیکنه که پسرها وقتی بیرون میرن لذت ببرن . برای عروسی پسر بزرگ فکر نکنم خرجی کرده باشه و متاسفانه مادر و پدر و پسر کوچیک در یه تصادف از دنیا میرن و عاقبتی وجود نداره .

  4. ....

    حتما تعداد زیادی از این مثالها دور و بر همه هست . راستش من وضعیت شماره 2 رو بیشتر از همه پسندیدم . پدر و مادر اون وقتی که تونستن نگذاشتن بچه شون سختی بکشه و بعد که بچه دستش به دهنش رسیده جبران کرده . این وسط یه قرون دوزار هم نیست که کی بیشتر کار کرده . هر کس به اندازه توان خودش مایه گذاشته و هر دو طرف برای هم عزیز هستن  .

    امیدوارم بتونم یه همچین مادری باشم .