ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
- از دور کاری رسیدم به نزدیک کاری !! و خر کاری . یعنی مدیرم میگه این نقشه ها باید روز فلان آماده باشه . بعد میاد یه لیست بلند بالا از تغییرات میگه و من میگم اینا برای هر مدل خونه ۲ روز کار اضافه میکنه . میگه نه زمان تحویل همون قبلیه !!! منم تو دلم گفتم به شخمم و ریلکس به کارم ادامه دادم . این که خوبه یه دختر برزیلی همکارمه که خیلی دستش تنده بهش گفتم رییس میگه عجله داریم اما تو اصلا عجله نکن . نمیخوام دقت فدای سرعت بشه . دو ماه دیگه نمیگن کار سریع جمع شد ، میگن اینهمه ایراد داره . اونم گفت باشه .
- با مامان و بابا در حال گشت و گذاریم . جاهایی که دم گوشمون هست ولی تا حالا حالش رو نداشتم که بریم . چیز زیادی از سفرشون باقی نمونده و باید از این روزها استفاده کرد .
- یه کم درگیر این بودم که بیمه ماشینم رو عوض کنم . باورتون بشه یا نه بیمه ماهیانه ماشینم از lease اون بیشتره !!! ولی هر چی بالا و پایین کردم دیدم نباید الان بیمه اش رو عوض کنم و تمرگیدم سر جام .
- شرکت بیمه خونه بازرس فرستاده بود و یه ایرادهایی گرفته بود و بهم ضرب العجل داده بود که درستش کنم . درگیر بودم تا اونا رو درست کنم و بعد با عکس و شرح و تفسیر براشون بفرستم . گرفتاری شدم .
- بیخوابی ها یه مدت امونم رو بریده بود ولی بهتر شدم ولی متاسفانه یه درد که سالها بود ولم کرده بود سراغم اومده و خیلی اذیتم میکنه و اونم frozen shoulder هست .
- زیاده عرضی نیست
- خب بالاخره با دلهره بسیار زیاد مادر و پدرم به تورنتو رسیدن . مردم و زنده شدم تا رسیدن همش میترسیدم نگذارن بیان ولی خدا رو شکر اومدن . صحنه فرودگاه با همیشه فرق داشت .ورود به سالن فرودگاه که برای کسانی که اومده بودن دنبال مسافرها ممنوع بود و همه بیرون ایستاده بودن . مسافرها که میرسیدن نه بوسی و نه بغلی . خیلیها که با اسپری ضد عفونی به استقبال میومدن و اول سرتا پای مسافر رو و بعد چمدونهاش رو اسپری میزدن . یعنی یک سال پیش فکرشو هم نمیکردیم این منظره ها رو ببینیم .
- بعد از رسیدن مادر و پدرم مستقیم رفتیم تو قرنطینه دو هفته ای . منم دو سه روز از خونه کار کردم دیدم دارم خل میشم . هم جام ناراحته هم خونه شلوغه (با اینکه نسبتا رعایت منو میکردن ) و بدون اتاق هم هستم ( اتاقم رو دادم به پدر و مادرم ) دیگه شنبه رفتم تست کورونا دادم و یکشنبه جوابش اومد و منفی بود . به شرکت اعلام کردم که تست دادم و جواب نست رو هم براشون ای میل کردم اما گفتن دوشنبه نیا شرکت تا از بقیه نظر سنجی کنیم که بیای یا نه . دوشنبه بهم گفتن بچه ها رای دادن که نیای . منم دیگه مجبور شدم این هفته رو هم خونه بمونم تا دوشنبه ای که میاد و سه شنبه دیگه میتونم برم سر کار.
- تست کورونا رو که نگو یه گوش پاک کن به طول ده تا پونزده سانت میکنن تو دماغ آدم ، میره میخوره پس کله آدم وقتی که دلت غش رفت تا ۱۵ میشمرن و بعد درش میارن . خدا نیاره براتون . بعد نشستم تا دکتر هم اومد و ویزیت کرد و رفت . جوابش رو هم آنلاین گرفتم .
- خب سه شنبه قرنظینه تموم میشه و باید یه کم بریم گشت و گذار و راستش رو بخواهین بعد از کار انقدر خسته و کوفته هستم که نمیدونم چطور اینها رو ببرم بیرون و بگردونم .
- سالم باشین