یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

853 -

توی شرکت فونت فارسی ندارم و برای سخته وبلاگ نوشتن مجبورم برم تو سایت فارسی نویس و بعد کپی پیست کنم 

شاید بشه فونت فارسی نصب کنم نمیدونم فعلا نکردم

درگیر یه سری چکاپهای پزشکی شدم که بدترینش تحمل کردن هولتر مانیتور به مدت ۵ روز آزگار بود . اگه کسی نمیدونه این بود که برچسب و سیمهایی ۵ روز بهم وصل بودن و اینا به یک دستگاه کوچیک متصل بودن که ضربان قلبم رو توی ۵ روز ثبت کنه 

بقیه کارهای پزشکی هم در حال انجامه 

کار شرکت بد نیست به غیر از اینکه زیاده و خب معمولا این خوب هم هست اما بعضی روزها خیلی خسته میشم . 

کارهای پزشکی باعث شد درس خوندن کلا بره کنار و دیشب دوباره کتابها رو آوردم وسط ببینم چکار باید بکنم .

فیلم میبینم و سریال و واقعا بعضی وقتها به غیر از اینکه ولو بشم رو مبل و فیلم ببینم کاری نمیتونم بکنم 

۸۵۲ -

- کانتراکتور چینی این هفته نتونست بیاد و کار افتاد برای هفته بعد . 

- فیزیوتراپی میرم و بد نیست اما ظاهرا بیمه من ۶ جلسه بیشتر کاور نمیکنه و تا حالا ۴ جلسه اش رو رفتم .

- درس خوندن ؟ بگو یک کلمه خونده باشم ، یک کلمه 

- کار شرکت فعلا خوب پیش میره خدا میدونه بعد چی بشه

- اوضاع روحیم در شرایط سینوسی ولی در کل بد نیست 

- خوش باشین 

۸۵۱ - کولر و انباری

- یه انباری میخوام تو حیاط بسازم . کار خاصی نیست باید یه کف بتنی ساخته بشه بعد انباری هاش آماده هست و باید سر هم بشه و بعد نصب بشه روی کف بتنی  دیروز یه کانتراکتور چینی اومد و یه قیمت داد برای اون کف بتنی و احتمالا دو هفته دیگه میاد انجام بده . پارکینگم کوچیکه و توش خیلی وسیله هست اگه این انباری درست بشه خیلی بهتر میشه .

- دیروز هوا بدجور گرم بود هر چی میرفتم دم دریچه های هوا نمیفهمیدم که بادش کلا گرمه یا از گرمی هواست تا بالاخره رفتم بیرون و دیدم کولر کار نمیکنه و الان این فقط فن هست که داره کار میکنه . خوشبحتانه مشکل فقط از فیوز بود و رفتم فیوز رو زدم و درست شد اما گرمای بدی بود 

-دارم سریال دان تون ابی رو میبینم و ازش خوشم اومده .

- دیروز فیلم MEET JACK BLACK ‌رو دیدم و خوب بود اما زیادی طولانی بود ( ۳ ساعت ) و واقعا خسته کننده بود . 

- دوتا فیلم دیگه باید ببینم یکیش خیلی قدیمیه و پسرم گفته با هم ببینم به اسم PEROSONA 

- چرا درس خوندن رو شروع نمیکنم ؟ 

850 -

چیز زیادی ندارم که بگم ، تو فاز بیحالی هستم ولی بهتر از هفته پیش هستم و امیدوارم رو به بهتری برم . کار مثل سابقه و یک هفته یکی از همکارها بخاطر مشکل اینترنت خونه اش اومد شرکت ولی انگار مشکلش حل شد و دیگه نیومد . توی این مدت کوتاه یه کم معاشرت کردیم و هر دومون اطلاعات خوبی از همدیگه گرفتیم . روسای شرکت قبلا میگفتن که احتمالا از پاییز شرکت باز میشه ولی آخرین بار که باهاشون صحبت شد گفتن با این واریانت دلتا ، الان واقعا نمیدونیم چی میشه . ظاهرا خبر واریانت بعدی رو هم دادن به اسم لاندا اگه اشتباه نکنم . خدا بخیر کنه . 


صحبتهایی در یوتیوب دیدم در مورد کورونا که به نظرم خیلی معتبر بود و با اینکه مال پاییز پارساله اما توصیه میکنم ببینین 


https://www.youtube.com/watch?v=14RaS3skOlc


سلامت باشین


849 -

فکر کنم هفته سومه که میام شرکت و کار میکنم و خوبه . روزی شاید ۴۰ دقیقه توی راه رفت و آمد هستم یعنی اومدن ۲۰ دقیقه و برگشتن هم همینقدر اما وسطش یه خرید و یه کاری میکنم و مفیده برام . بعضی روزها یکی از همکارها میاد و یه معاشرتی میکنیم . 
سه چهار روز پیش خواهرم تو ایران با وجود اینکه دوتا دوز واکسن هم زده کورونا گرفت و روحیه من خیلی خراب شد البته الان بهتره ولی این فکر که اگه پدر و مادر و خواهرم یک موقع کاری داشته باشن من هیچ کاری براشون نمیتونم بکنم خیلی ناراحت کننده است .
در کل اگه بگم زمانهایی که روحیه ام خرابه بیشتر از زمانهایی هست که روحیه ام خوبه اغراق نکردم . مشاورم رو هم با توجه به اینکه مشاوررسمی نبود و بیمه چیزی ازش قبول نمیکردم ادامه ندادم با اینکه احساس میکنم خیلی بهش نیاز دارم چون خیلی باهاش خوب ارتباط برقرار کرده بودم . 

من یک هفته پیش این متن بالا رو نوشته بودم و فکر کردم ارسال کردم ولی الان میبینم که چرکنویس بوده .
خواهرم خوب شده و میره سر کار ( بیچاره کادر درمان که استراحت درستی نداره) ولی نفس تنگی روم مونده و کم و بیش اذیتم میکنه که همش رو نمیتونم بگم بخاطر اونه و مشکلات خودمم خیلی موثره . دارم فکر میکنم که یه مقدار درس  بخونم و یه مدرکی بگیرم که الیته در مرحله چه کنم چه کنم چه نکنم هستم.
مواظب خودتون باشین و خیلی خیلی مواظب باشین که کورونا نگیرین