یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

۸۰۴ - ادامه زندگی

- برگشتم به روال قبلی و این هفته رفتم شرکت . سعی میکنیم فاصله رو رعایت کنیم و البته تعدادمون هم زیاد نیست توی شرکت . کار به وفور داریم ولی شرکت زمزمه کرده که ما از ماه جدید ۷۵ درصد کار کنیم که امیدوارم اینطور نشه . خودشون هم میگن کار داریم ولی نقدینگی کم شده . خب شهرداریها بسته هستن و یا اینکه کم کار میکنن و این باعث میشه نقشه های ما جواز نگیرن و معمولا اصل پول رو وقتی که جواز صادر شد شرکت میگیره . 

-یه کارهای کوچیکی اومده دستم که توی خونه انجام بدم ولی متاسفانه نتونستم درست بشینم سرش . توی چند روز گذشته یه سرگیجه خیلی بدی گرفته بودم و وقتی از سر کار میومدم خونه دیگه استراحت میکردم که بهتر بشم . از دیروز یه کم بهترم .

- هوا هم گرم نمیشه یه نفسی بکشیم آخه این چه وضعشه ؟

- توی این هفته یه ای میل برام اومد از فروشگاهی که هر هفته ازش خرید میکنم و گفتند که یکی از کارمندهاشون تست کوروناش مثبت شده . فکر کردم دیدم این هفته آخر اون فروشگاه نرفتم و پس ۱۰ روز میگذره از آخرین باری که اونجا رفتم پس انشالله که چیزی نیست و چیزی هم نبود . 

- آخر هفته که میخوام برم خرید اون دم در صف ایستادنش رو زورم میاد . انگار هر چی هم صبح زودتر میرم ملت هم همین فکر رو میکنن و زود میان و صفها طویل تره . 

- دومین تکلیف درسیم رو تحویل دادم و سه تاش مونده  . آخه این کورس وامونده چی بود این وسط ؟

- یه کارهای تعمیراتی کوچیک توی خونه دارم . اگه بشه این ویکند وسایلش رو سفارش بدم که توی هفته بچه هام انجا بدن خوب میشه . 

- زندگی ادامه دارد 

۸۰۳ - کار و قرنطینه

- دو هفته بیشتر گذشت از اون روزی که همکارم سرفه میکرد و اتفاق خاصی نه برای اون افتاد و نه من اما من دیگه از خونه کار میکنم .

- صندلی میز کارم رو آوردم پشت میر ناهار خوری و یه کم بهتر شد اما بعد دیدم میز ارتفاعش کمه و صندلیم بخاطر دسته هاش نمیره زیر میز و ادیت میشم برای همین گفتم پسرم دسته ها رو درآورد و الان بهتره 

- ولی در کل از خونه موندن کلافه ام . من اصلا آدم ددری نیستم . از وقتی هم که اومدم کانادا که با کسی رفت و آمد ندارم اما این که هفته ای یکبار آدم برای خرید هفتگی بره بیرون هم دیگه زیادیه والا 

- سه گانه ارباب حلقه ها رو با بچه ها دیدیم و الان هم داریم یه سریال کوچیک میبینیم . یه سیزن هست و ۸ قسمته به اسم stranger و سریال ساخت کشور انگلیس هم هست .قبلش یه فیلم با دخترم دیدیم به اسم the invisible guest ‌که عجیب غریب بود و واقعا میخکوبمون کرد . فیلم اسپانیایی هست و هر دوی اینهایی که گفتم تو نتفلیکس هست اگه کسی داره . 

- یه جا خوندم نهار یعنی ظهر و ناهار غذای ظهر هست پس نباید بگیم میز نهار خوری . کسی میدونه درستش چیه ؟ 

- بمیری کورونا

802- دور کاری و غیره

- یه روز از خونه کار کردم بد نبود ولی دیدم یه مقدار هماهنگی باید انجام بدم برای همین دوشنبه رفتم سر کار . هیچکس جز همکار کنار دستی من نیومده بود و اونم سرفه میکرد !!! راستش زیاد نترسیدم چون ازش پرسیدم چی شده سرفه میکنی و به نظرم اومد که مشکل چیز دیگه ای هست اما تو شرکت با ماسک نشستیم هر دو . 

بقیه هفته رو هم از خونه کار کردم و راستش رو بخواهین خیلی خیلی سخت بود . 

- من قبلا تو خونه کار میکردم . توی خونه قبلی میز صبحونه خوری نداشتیم و بجاش توی اون فضا یه میز کار و کشو پرینتز و هر چی لازم بود گذاشته بودم . خوب هم به کارم میرسیدم . این خونه که اومدیم اتاق خوابها یه کم اندازه هاشون بی تناسب بود . یکدونه خیلی بزرگ یکی متوسط و یکی کوچیک . من متوسطه رو خیلی دوست داشتم چون به حیاط هم راه داشت و خوش منظره بود اما دیدم درست نیست یه اتاق خواب بزرگ رو بدم به یکی از بچه ها و یه اتاق خواب کوچیک رو بدم به اون یکی . از اون طرف همیشه اتاق خواب بزرگتر و بهتر رو میدادیم به دخترم چون همیشه داره کار هنری میکنه و جا لازم داره و یه کم بدعادت شده . دیدم فرصت خوبیه بهش بگم همیشه از این خبرا نیست پس اتاق خواب بزرگ رو خودم برداشتم و بهشون گفتم خودتون سر اون دوتا اتاق خواب توافق کنین . خلاصه وقتی اتاق خواب به اون بزرگی رو برداشتم دیدم میز کارم همونجا جا میشه و بردمش اونجا اما چشمتون روز بد نبینه که اصلا ایده میز کار تو اتاق خواب چیز خوبی نبود و نتونستم ازش استفاده کنم . 

حالا این روزها بجای اون صندلی راحت اداری روی یه صندلی سفت نهار خوری آیکیا میشینم چون پشت میز نهار خوری نشستم و دارم کار میکنم و خیلی بهم سخت میگذره . احتمالا دوشنبه دوباره نقل مکان میکنم به شرکت 

- موهای پسرم همیشه بلند بود نه از اون بلندها که بتونه ببنده ولی نسبتا بلند  .دیگه تو قرنطینه خیلی بد شده بود . من چیزی نمیگفتم ولی خودش اومد گفت ازشون کلافه شده  و از من خواست بزنمش . اول فکر کردم میخواد براش یه کم کوتاه کنم اما گفت نه با ماشین کامل بزن !!! ماشن اصلاح سر نداریم و ماشین اصلاح صورتش رو آورد و یه شونه زد سرش و افتادم به جون موهاش . حالا فکر کنین موهای حدود ۱۰ سانت رو بخوای ماشین کنی . خیلی سخت بود اما شد . بعد شونه سر ماشین رو برداشتم و دور تا دوتا دور رو هم قشنگ تمیز کردم . رفت حموم و اومد و گفت وای چه سبک شدم !!! شبیه اونهایی که تو پریزن بریک هستن شده یعنی مثلا موهاش الان دو سه میلی متره . جالبه 

- خودم هفته پیش موهامو رنگ کردم که تقریبا همیشه میکنم و لاک هم همیشه خودم میزنم و اتفاق خاصی برای شرایط من نیفتاده 

- راستی شاخ غول رو شکستم و به یاری همسایه ها تکلیف اول کورسی که داشتم رو سابمیت کردم . یکی دو هفته نفس راحت میکشم و بعد برم سراغ بقیه تکلیفها 

عزت همگی زیاد 

۸۰۱- از هر دری

- یک خواننده گرامی به اسم نسیمه یه سوال از من پرسیدن که امیدوارم اینجا رو بخونن و متاسفانه اصلا اطلاعی ندارم که بتونم راهنماییشون کنم . 

- یه روز از تو خونه کار کردم و دقیقا همون روز تو خونه شیر نداشتیم ( سالی یکبار هم این اتفاق نمیفتاد)‌و من نتونستم قهوه بخورم چون بدون شیر نمیخورم . خلاصه بدون قهوه بودن سخت بود ولی در کل کار بد نبود . 

- صبح رفتم خرید و چشمتون روز بد نبینه تا الان که ساعت ۸ شب هست من هی داشتم میشستم و جمع میکردم و بسته های کاغذی رو با دستمال الکلی ضدعفونی میکردم و سرویس به تمام معنا

- روحیه ام خوب خرابه 

- صبح توی بغل پسرم گریه کردم از شدت ناراحتی 

- دارم برنامه خشت خام و گفتگوی حسین دهباشی و محسن کنگرلو میشنوم . جالبه البته هنوز تموم نشده 

- این کورس آنلاینی که برداشتم ۴ تا تکلیف داره که دارم جون میکنم شاید یکیش رو بتونم انجام بدم . البته هر کدومش شامل ۴-۵ کار هست ولی منظورم مرحله اوله . همین الان بهم بگن مینیمم نمره قبولی رو میدیم بیا برو با رقص از صحنه کورس حذف میشم

۸۰۰ - از هر دری

-سال نو مبارک یا به قول بعضیها تموم شدن سال ۹۸ مبارک ! 

- ترکیب غربت و قرنطینه دیگه یه چیزیه افتضاح اندر افتضاح ٰ خدا نیاره براتون 


از بقیه روزمرگیهام بگم :  دسترسی به فیلمم اینجا خیلی خوبه . کتابخونه و نتفلیکس و یوتیوب . 

کتابخونه ها رو تعطیل کردن اما یوتیوب و نتفلیکس وجود داره . یه لیست بلند بالا داشتم از کتاب و فیلم که لیست فیلم همینطور داره کم و کمتر میشه ولی لیست کتاب نه . البته کتاب صوتی همیشه تو ماشین گوش میدم ولی خب اگه یه فیلم حدود ۲ ساعت طول میکشه یه کتاب ممکنه تا ۱۵ ساعت باشه و خیلی بیشتر طول میکشه . 

- کتابی که الان دارم گوش میدم کتاب دو قرن سکوت هست 

- قبلا صبح ها میرفتم دخترم رو میبردم مدرسه و بعد از اینکه پیاده میشد کتاب گوش میدادم تا شرکت که حدود ۴۰ دقیقه رانندگی میشد اما الان که مدرسه ها تعطیل شدن حدود ۱۵ دقیقه طول میکشه تا محل کار و کمتر وقت میکنم کتاب گوش بدم و طولانی شده کتاب اخیرم . 

- وقت دندونپزشکم رو کنسل کردن بخاطر کورونا ٰ رستورانها تعطیل شدن و ما هم که البته جایی نمیرفتیم ولی دیگه کاملا خونه نشین شدیم .

-سعی میکنم ساعت بیشتری سر کار بمونم حالا که رانندگیم کمتره ولی دو روز توی این هفته سر درد وحشتناکی داشتم و نتونستم .

- روز اول عید رو تعطیلمون کردن البته از مرخصیمون کم کردن .

- درس دارم و حتی شروعش هم نکردم