یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

17 آگست 2024

- توی یکی از شرکتهای قبلی یه آقای ایرانی همکارم بود . اسمش رو میگذارم رضا . چندین سال از من کوچیکتر بود و دانشگاهی که درس خونده چند  رتبه از من پایینتر محسوب میشد . این آقا چند سال سابقه کار کانادایی بیشتر از من داشت ولی خیلی خیلی وارد تر از من به قوانین شهرداری و کدهای ساختمانی بود . من هر سوالی داشتم ازش میپرسیدم و یک بار نشد یه اخم بکنه و یا فکر کنم دوست نداره جواب بده . همیشه با روی باز و کامل و دلسوزانه جواب میداد و راهنمایی میکرد . خیلی ازش یاد گرفتم و خیلی مدیونش هستم ، تماسمون هم از اون موقع قطع نشده گاهی گداری تماس داریم . پارسال که امتحان رجیستری رو قبول شد گفت بریم بیرون با فلانی شام مهمون من. من قبول نکردم چون میدونستم وضع مالیش خیلی خوب نیست و گفتم درسش رو تو خوندی ، شام رو من بخورم ؟ ولی رفتیم بیرون و قهوه و شیرینی مهمونش بودیم .یکی دو هفته پیش زنگ زد و گفت یه لطفی میخوام در حقم بکنی . یه کم خواهشش غیر متدوال بود و خواسته بود رفرنس خانمش بشم در صورتی که من با خانمش کار نکردم . ولی حس کردم واقعا لازم داره و میتونه براش مهم باشه و گفتم اینکارو میکنم نگران نباش . تلفن رو قطع کردیم و نیم ساعت بعد پیغام داد در این مورد تا فردا فکرهات رو بکن و اگه راحت نیستی اصلا مساله ای نیست و این مساله در دوستی ما خدشه ای وارد نمیکنه اگه انجام ندی . بلافاصله بهش جواب دادم لازم نیست فکرهام رو بکنم . من خیلی مدیونتم و خوشحال میشم این کارو برات بکنم امیدوارم فقط خرابکاری نکنم . 

- بعد یادم اومد که چند سال پیش موقع خونه خریدنم یه دوست چندین و چند ساله با من قطع رابطه کرد اونهم با دعوای بسیار شدیدی که به این دلایل شما به ما مدیونین ( که مدیون بودیم ولی باور کن با آوردن سوغاتی طلا و بارکشی از ایران در حد دوتا فرش بزرگ و ... سعی کرده بودیم جبران کنیم ) و میبایست پسر من رو به عنوان Real state agent  خودت انتخاب میکردی . من هر کاری کردم دعوا رو مدیریت کنم ( که معمولا توی این کار خوب هستم ) نتونستم و رابطه ام رو باهاشون قطع کردم .

- کسانی که لطفهاشون رو به صورت یه لیست جلوتون ردیف میکنن تا ثابت کنن که بهشون مدیونین ، ..... چی میشه بهشون گفت ؟ 

نظرات 11 + ارسال نظر
حکیم بانو چهارشنبه 7 شهریور 1403 ساعت 05:57

چرخه کمک مدام جریان داره. چرخه خوبیه

بله واقعا چرخه اش مهمه

رضوان پنج‌شنبه 1 شهریور 1403 ساعت 20:19 http://nachagh,blogsky.com

مارال جان!کاسه رود جایی که قدح باز آید یعنی انتظار دارند آدما ولی بعضی ها بیمنت محبت می کنند و اجر خود را هم منمیبرند رضا خیلیمرد خوبیه که به تو فرصت داد فکرات را بکنی و بهتر بود نمبپذیرفتی چون با خانمش آشنایی چندانی نداری وآن د.ست که رابطه ات با هاش خراب شد با منت گذاشتن اجر خود را برد و براش متاسفم که بد رفتاری اش باعث شد حس بد پیدا کنی .تومهربان قدر شناس و یک پارچه خانم هستی و من عاشقتم.

خیلی خوبه که آدم محبت دیگران رو در حد توانش جبران کنه . اینطوری طرفی که محبت کرده تشویق میشه باز محبت کنه ولی طلبکاری و لیست کردن کار جالبی نیست .
خیلی بهم لطف داری رضوان جان و کاری هم که گفته بودی انجام دادم

ربولی حسن کور پنج‌شنبه 1 شهریور 1403 ساعت 00:39 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
ببخشید این که رفرنس خانمشون شدین دقیقا یعنی چی؟
بعد اونجا باید یک نفرو به عنوان real state agent انتخاب کنید؟ ما که اینجا توی یک روز توی ده تا بنگاه میریم!

یعنی قراره شرکت جدید به من زنگ بزنن و بپرسن که آیا تو قبلا با این خانم کار کردی ؟ کارش خوبه ؟ چه ایرادهایی داره و اینا
بله اینجا یک نفر رو به عنوان ایجنت انتخاب میکنیم چون همه خونه هایی که تو مارکت هستن توی یه سایت اعلام میشن بنابراین لازم نیست ایجنت های مخلتف بگیریم

اعظم46 چهارشنبه 31 مرداد 1403 ساعت 02:25

هرچند از اصطلاحاتی که بکار بردید خیلی متوجه نشدم.؟(حدس زدم در تحقیقات ش از شما یاد کنه)
کلا هر کسی بابت کاری که انجام داده منت بزاره بدم می آد سعی می کنم ارتباطم را محدود کنند عوض کسی که به یادمه وبرام کاری می کنه سعی می کنم جبران کنم
شما هم کار خوبی کردی به رضا وخانمش کمک کردی

بله قراره به من زنگ بزنن و در موردش بپرسن گرچه من باهاش تا حالا کار نکردم .
ببخشید که خوب توضیح ندادم

limoo torsh دوشنبه 29 مرداد 1403 ساعت 11:46

حرفات رو کاملا میفهمم و درکت میکنم !ولی‌ به عنوان کسی‌ که ۲ بار خونه خودم رو بدونه لایسنس فروختم و ۳ بار هم خریدم و همه رو بدون ایجنت و لایسنس باهات موافق نیستم:) همون جور که گفتم شرایط هر کسی‌ و دلیل هرکس فرق میکنه - در مورد لطف هم ، دونه دونه کسایی که میگن ما بدمون میاد از این کسایی که توقع جبران لطف دارن، مثل همین هموطن‌های عزیزمون هستند که میگن نمیدونیم این ایرانیها چرا اینجورین! در انتها پرچم سفید بالاست ...این فقط یک نظر مخالف هست

بله خب نظرات با هم فرق داره

ویرگول دوشنبه 29 مرداد 1403 ساعت 07:38 http://Haroz.blogsky.com

چه رابطه ایی قشنگی دارید با این آقای همکار سابق
و چقدرررررر من از این رابطه هایی که توش انتظار هست متنفرم. این که فکر می کنن چون کاری برات کردن تو مدیون هستی خیلی خیلی ناراحتم می کنه. و متاسفانه بیشتر هم تو رابطه ایرانی ها من تجربه اش کردم و به همین دلیل کلا بوسیدم و گذاشتم کنار رابطه با هموطنان گرامیمون رو.

خیلی آدم خوبی هست و من سعی میکنم محبتهاش رو جبران کنم ولی واقعا به من لطف داشته .
نمیتونم بگم ایرانیها همه متوقع هستن . بهترین دوستای من اینجا ایرانی هستن . توی همه ملیتها همه جور آدمی پیدا میشه

زری.. یکشنبه 28 مرداد 1403 ساعت 08:50 https://maneveshteh.blog.ir

شاید بشه گفت که به این ادمها میگویند گاو نه من شیر ده، بنظر خود من بعنوان گیرنده محبت چشم و رو داشتن و جبران زحمت خیلی کار پسندیده ای است، از اونطرف آدم وقتی دهنده محبت می‌شود بهتر است برای خیال راحتی خودش که کمتر اذیت بشه کلا فراموش کنه و طلبکار نباشه. این آقا رضا از این ادمهاست که حساب محبتی را که کرده بود نگه نداشته، آدم حسابی است. شما هم کار درستی کردی تا جایی که زور و توان داشتی سعی کردی جبران کنی محبت اون خانم را ولی خب ایشان توقع بیشتر داشته اند من اینطور مواقع آخرش به خودم میگم ایکاش اصلا از اول از این آدم کمکی نگرفته بودم:/ مارال جان الان کنجکاو شدم مگه چقدرررررر کمکش بزرگ بوده که حالا حالاها جبران نمیشده!؟

اینکه بگی من یه لطفی میخوام خیلی فرق داره تا اینکه بگی تو به من مدیونی و باید این کارو بکنی در صورتی که پسرشون اصلا صلاحیت این کارو نداشت .

مهسا یکشنبه 28 مرداد 1403 ساعت 04:03

سلام.چه انسان خوبی بوده همکارتون و همچنین خودتون چقدر قدرشناس هستین. خواهر من واسه عروسیم یه انگشتر ظریف بهم کادو داد بعدش انقد دونه دونه کارا و وسایلی که بهم داده بود و منم بارها جبران کرده بودم رو کوبید تو سرم که انگشترو پس دادم و اونم رفت فروخت زنجیر خرید واسه خودش! من تمام زندگیم مثل ندیمه مخصوصش بودم!هنوزم معتقده مدیونشم!

خیلی متاسفم

لیدا یکشنبه 28 مرداد 1403 ساعت 03:57

چقدر فهمیده ست این آقای همکارت،بنظرم این ظرفیت رو دارن که واقعا دوستی باشون رو بیشترم کنی.
خوبه که میتونی ارتباط رو مدیریت کنی،من دیگه اینقدر حساس شدم که واقعا توان ندارم از آرامش و سلامتی بزنم و به ارتباط ادامه بدم حتی اگه فامیلم باشه،نمیدونم خوبه یا بده اما ترجیح میدم فاصله بگیرم از هرکی به عمد یا غیر عمد آرامشمو به هم میزنه

بله ایشون و خانمش هر دو خیلی خوبن . خانمش رو کم دیدم اما با اینکه به شوخی یه وقتهای میگم من خواهر شوهرشم بازم با من خوبه

limoo torsh شنبه 27 مرداد 1403 ساعت 18:46

معمولاً وقتی‌ آدم‌ها لطف‌هاشون رو لیست می‌کنن که کاملا از لطفی‌ که به طرف مقابل کردن پشیمون شدن و اونم بخاطر اینه که دیدن طرف مقابل جائی که میتونسته از خودش مایه نذاشته. "لطف" اسمشه روشه و مثل قرض میمونه - یه چیز دو طرفه هست که میزانش رو هر طرف بر مبنای خودش تخمین میزنه- شما با اوردن سوغاتی تو ذهنتون لطف طرف مقابل رو جبران کردید و اون طرف هم از خودش مایه گذاشته قبل اینکه از شما لطفی‌ دریافت کرده باشه پس میتونه توقع داشته باشه که شما هم باید جائی که میتونید براش کاری کنید. قضیه این ایجنت خونه هم کاملا مرامی‌ هست ، یعنی‌ آشنا با آشنا کار میکنه چون وقتی‌ شما خریدار هستید طرف پول کامیشن رو میذاره تو جیبش - حالا اینکه شما به دلیل خاصی‌ با پسر ایشون کار نکردید ، اون دوست شما هم میتونست به دلایلی هیچ لطفی‌ رو در زمانی‌ که شما نیاز داشتید نکنه. اما شما خودتون رو در موقعیتی میذارید که دریافت کننده لطف هستید پس متقابلا طرف هم شما رو به عنوان اولین کاندید برای لطفی‌ که در حقتون کرده میبینه. مطمئنا اگه شما هم رفرنس نمیشدید واسه اون آقا، دوستیتون اگه بهم هم نمیخورد هم دیگه هرگز اون آقا جوابی‌ به درخواستی از شما نمیداد. `

داستان این لطفی که در حق ما شده بود مفصله و نمیخوام توضیح بدم ولی به هیچ عنوان ضرری به اونا نمیزد . اما من کلا یه خونه از دار دنیا میخواستم بخرم و پسر 20 ساله ایشون تازه لایسنس گرفته بود و دانشگاهش رو میرفت و تو شرکت پدرش کار میکرد و میگفت من میرسم خونه برات بخرم که حرف بی منطقی بود چون بعدها دیدم که ایجنت من فول تایم داره روی این خرید کار میکنه .
این همکار قدیمی همیشه به من لطف داشت ولی من در هر مناسبتی برای بچه هاش کادو میخریدم و تو خونه یه چیزی درست میکردم مثل کیک یا ترشی و براش میبردم . حالا هم یه خواهشی داشت که دلایل خودشو داشت برای این درخواست و ضرری به من نمیزد .
اون ایجنت مرامی هم اشتباه بزرگیه . خرید خونه سرمایه گذاری بزرگیه و کسی باید اینکارو برای آدم بکنه که پول آدم به فنا نره و من هرگز با آشنا بخاطر آشنا بودنش کار نمیکنم .

نگار شنبه 27 مرداد 1403 ساعت 18:06

انقدر حست رو درک کردم... انقدر درک کردم که اشکم در اومد.
چرا بع۱ی آدمها این جورین؟

نمی دونم . اصلا دلم نمیخواد از کسی کمک بخوام دیگه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.