یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

858 - ایرکانادا %$##@^&**

-امروز با تراپیستم جلسه داشتم . یکی از چالشهایی که برام داشت این بود که مرتب بنویسم .


- ترانه جون از سفر ایرانم پرسیده بود که چه چیزهایی برام عجیب بود . راستش چیزهای زیادی برام عجیب نبود چون درسته که سه سال بود ایران نیومده بودم اما فکر کنم روح من همش در ایران زندگی میکنه ، یعنی از اون مساله احساسی و روحیش که بگذریم هر روز خبرهای ایران رو میخونم و با دوستان ایرانم در تماس هستم بنابراین همه چیز برام همونطوری بود که میدونستم . 


- یک اتفاق عجیب و غریب درفرودگاه تورنتو برام افتاد که شاید خوندنش براتون خالی از لطف نباشه .

برای رفتن به ایران باید آزمایش پی سی آر میدادیم و من صبح روز قبلش آزمایش دادم . روز بعد دیدم جواب آزمایش نیومده و به خیال اینکه جواب آزمایش برای ایران لازمه از یکی از دوستام خواهش کردم من رو برسونه  فرودگاه ، رفتم  و توی صف خیلی طولانی ایر کانادا ایستادم تا نوبتم شد و بعد یه آقایی که دم کانتر بود گفت نه همین الان باید جواب آزمایشت رو ببینیم تا اجازه بدیم سوار هواپیما بشی و گفت برو داروخانه خود فرودگاه و تست سریع بده اما مطمین باش که پی سی آر هست چون ایران این تست رو قبول داره . با چمدونها و به حالت دو رفتم داروخانه و اونا پرسیدن برای کدوم کشور میخوای ؟ گفتم ایران و گفتن خب پس باید پی سی آر باشه و با معطلی کمی تست دادم و یکی از اشتباهاتم این بود که دوباره رفتم تو صف و بازم وقتم تلف شد . وقتی رسیدم دم کانتر یه خانم پاسپورتم رو دید و  گفت تست رو ببینم و وقتی جواب رو نشونش دادم گفت توی این تست ننوشته که پی سی آر هست  . گفتم من الان داروخانه فرودگاه گفتم که تست پی سی آر میخوام اونم با یک حالت بسیار بیخیال و بسیار بدی گفت اصلا ولش کن چون ما کانتر رو بستیم و دیر شده و تو نمیتونی به پرواز برسی !!! همین شد که همین و نگذاشتن من سوار هواپیما بشم . بعد از یه پنیک اتک که داشتم و اونا هم میگفتن از اینجا برو از اینجا برو و انتهای سالن تلفن مستقیم به ایر کانادا هست و ببین اونا چکار میتونن برات بکنن و کاملا من رو بایک حالت بسیار بیخیال و بی ادبانه ای از سر خودشون باز کردن و من پرواز رو از دست دادم ، به همین راحتی .

دوان دوان و گریه کنان رفتم انتهای سالن که تلفن مستقیم به ایر لاینها داشت و به ایر کانادا زنگ زدم و بعد از یک ربع معطلی پشت خط تلفن و ۴۵ دقیقه حرف زدن با شخصی که پشت خط تلفن بود گفت انگار من نمیتونم برات کاری بکنم و دیگه پروازی نیست که برات رزرو کنم و یک ساعت وقت من رو هدر داد .

من از نظر روحی برام اصلا مقدور نبود برگردم خونه و رفتن ایران برام خیلی مهم بود زنگ زدم به لوفتانزا و گفتم فقط یه بلیط یکسره بدین من برم ایران من بلیط برگشت دارم . خانمی که پشت خط بود انگار از سوییس داشت صحبت میکرد و یه کم گشت و بعد گفت یه پرواز داریم که ساعت ۸ و نیم راه میفته به سمت تهران (با کانکشن البته ) گفتم نه ساعت ۸ و نیم خوب نیست من نمیرسم . گفت مگه تورنتو ساعت چنده ؟ من ساعت دستم نبود و گوشیم رو نگاه کردم و گفتم ۷ و ۱۱ دقیقه گفت مگه نمیگی توی فرودگاه هستی ؟ گفتم آره گفت چرا میرسی و مشخصات کردیت کارت من رو گرفت و من که بلیط رفت و برگشت اصلیم رو ۹۰۰ دلار خریده بودم رو ۱۲۰۰ دلار برای بلیط یکسره به تهران شارژ کرد و من دوباره به حالت دو رفتم سمت کانتر ( وقت رسیدم ایران کلی پاهام کبود بود ، به نظرم توی این دویدنها خودم رو به چرخها و چمدونها میزدم )  و من رسیدم به کانتر در حالی که تمام راه چشمم به گوشیم بود که ای میل بلیط نیومده بود . وقتی رسیدم دم کانتر بدون اینکه تو صف بایستم رفتم جلو و با نفسی که بالا نمیومد پاسپورتم رو دادم و گفتم میشه ببینین بلیط من صادر شده ؟ گفت کدوم پرواز ؟ گفتم ساعت ۸ و نیم . گفت خانم گیت اونو ما ساعت ۷ بسته بودیم !!!!!! نمیدونم اصلا حال من رو میتونین تصور کنین ؟ در یک شب دوتا پرواز از دست داده بودم و تا اینجا بالای ۲۰۰۰ دلار پول بلیط داده بودم و کسی رو هم نداشتم بیاد دنبالم فرودگاه . دوباره زدم زیر گریه ولی فایده ای نداشت خودم رو جمع و جور کردم و رفتم یه گوشه ای روی زمین نشستم چون واقعا خسته بودم . گوشیم رو در آوردم و دیدم یک پرواز ترکیش به ایران هست که یکسره ۱۱۰۰ دلاره و زمانش هم طوری هست که احتمال زیاد میرسم به کانتر . اون رو هم خریدم ( این سومین بلیطم بود اما باور کنین یا نه آخرینش نبود ) و سریع رفتم دم کانتر ترکیش و چون ای میلش رو نگرفته بودم  رفتم جلو و پاسپورتم رو دادم و گفت خواهش میکنم فقط چک کنین که بلیط من صادر شده یا نه و وقت دارم به پرواز برسم یا نه . نمیدونم قیافه ام چقدر بدبخت بود که آقایی که پشت کانتر بود کار اصلیش رو ول کرد و پاسپورت من رو گرفت و چک کرد و فارسی بهم جواب داد که بلیط صادر شده و وقت هست برین تو صف . دیگه میخواستم دست اون آقا رو ببوسم که برعکس ایر کانادا چقدر Caring ‌بود . رفتم تو صف و یه خانم پاسپورت و بلیط و جواب آزمایشم رو چک کرد و این همون آزمایشی بود که ایر کانادا قبول نکرده بود اینها قبول کردن و خانمه خیلی محترمانه گفت میدونی که فرودگاههای استانبول دوتا هستن  ؟!! گفتم نه یعنی چی ؟ گفت یعنی فرودگاه استانبول پیاده میشی میری چمدونهات رو میگیری و میری فرودگاه دیگه ای (حدود ۲ ساعت راه بود )‌ دوباره چمدونها رو تحویل میدی و میری سوار پرواز تهران میشی ! گفتم من میرسم به این کار ؟ زمان ترانزیت رو حساب کرد و گفت آره میرسی و بین فرودگاهها اتوبوس شاتل هست و با مهربونی کامل برام توضیح داد و بازم از همکارش پرسید اونم گفت نگران نباش و میرسی و من بالاخره رفتم سوار هواپیما شدم .

این وسط هر چی به لوفتانزا زنگ میزدم بگم لامصبا شما چرا بلیطی به من فروختین که قبل فروخته شدن کانترش بسته شده دیگه جواب ندادن و من له و لورده سوار ترکیش شدم  .

استانبول رسیدم و چمدونها رو گرفتم و رفتم سوار شاتل باس شدم و تمام کارمندهای فرودگاه ترکیش بسیار مودب بودن و از هر کی راهنمایی میخواستم که شاتل باس کجاست با اینکه خیلی هاشون انگلیسی بلد نبودن با دست من رو راهنمایی میکردن و به موقع به پرواز دوم رسیدم .

اما دردسر من تموم نشد و وقتی برگشتم با خانمی که بلیط رو تو کانادا ازش خریده بودم تماس گرفتم چون یه شکی داشتم که اون خانم تاییدش کرد . ایرکانادا نه تنها من رو سوار هواپیما نکرده بود بلکه به دلیل اینکه از پرواز رفت اونها استفاده نکرده بودم بلیط برگشتم رو هم باطل کرده بود‌! و بله من مجبور شدم ۱۵۰۰ دلار هم پول بلیط برگشت به ایران رو بدم .

این تجربه مثل جهنم میتونست باشه ولی خوشبختانه من خیلی بی غیرتی طی کردم و گفتم نهایتش ضرر مالیه . 

توی ایران با لوفتانزا مکاتبه کردم و اونا پول بلیط رو بهم برگردوندن ولی ۳۰۰ دلار ازش کم کردن . باهاشون تماس گرفتم و گفتن این ۳۰۰ دلار Canselation fee ‌هست . گفتم من بلیطی کنسل نکردم . شما باعث دردسر من شدین و بلیطی بهم فروختین که ۱۱ دقیقه قبلش کانترش بسته شده بود . پای تلفن اون خانمی که جواب داده بود گفت شکایتت رو به سوپروایزرم میگم و من کاری از دستم برنمیاد .

یک سایتی پیدا کردم که شکایتها از خطوط هواپیمایی رو میشه اونجا سابمیت کرد رفتم دیدم که نوشته حتما باید شکایتتون کتبی باشه و ۳۰ روز از ارسال شکایتتون به خط هواپیمایی  بگذره تا بتونین اینجا شکایت کنین منم  یک ای میل بلند بالا اول به ایر کانادا زدم و تمام ماجرا رو شرح دادم . ای میل بعدی رو به لوفتانزا زدم و گفتم باید ۳۰۰ دلار من رو پس بدین .

راستش احتمال میدم لوفتانزا بقیه پولم رو پس بده ولی ایر کانادا که هیچی . برای من برخورد ایر کانادا با مشتریهاشون خیلی ناراحت کننده بود و بی تفاوتی مطلق در مورد مشتری رو تو قیافه شون میدیدم درست برعکس ترکیش ایر.


اینم تجربه سفر من 


نظرات 5 + ارسال نظر
بهار شیراز پنج‌شنبه 14 بهمن 1400 ساعت 09:14

استقامتت ستودنی بوده...دختر زرنگ ایران زمین

ممنونم

منجوق چهارشنبه 13 بهمن 1400 ساعت 08:25 http://manjoogh.blogfa.com

استقامتت قابل ستایش بوده من اگه بودم یا برمی گشتم خونه یا چنان دعوایی راه مینداختم که بهم دستبند بزنن ببرنم پلیس

نمیدونم والا ، انگار اون موقع آدم زیاد فکر نمیکنه ، اولین کاری که به نظرش برسه رو انجام میده

شادی سه‌شنبه 5 بهمن 1400 ساعت 02:27 http://setarehshadi.blogsky.com/

خیلی از خوندن ماجرا ناراحت شدم و استرس و نگرانیت رو کاملا حس کردم.ولی نکته جالب نوع برخور ایرلاین های مختلفه که برای غرب زدگان دس خوبی محسوب می‌شه که در برداشت‌هاشون تجدید نظر کنن.

واقعا تفاوت برخورد ترکیش و ایر کانادا خیلی خیلی زیاد بود . الان به فکرم افتاد یه نامه تشکر به ترکیش بزنم

زری.. دوشنبه 4 بهمن 1400 ساعت 11:50 http://maneveshteh.blog.ir

واااااااای مارال جان چقدر وحشتناک بود! دختر تو چه باحالی که باز هم استقامت کردی و بلیط را گرفتی! دمت گرررررم من بودم احتمالا میگفتم اینقدر اصرار نکنم.

چقدر مزخرف بودند اینطوری از سذر خودشون باز میکنند

خیلی خوبه که تونستی خودت را کنترل کنی و اوضاع را مدیریت کنی آفرین به تو

ممنونم از لطفت . نشستم فکر کردم که الان بلیط جدید برای من کلی آب میخوره ولی اگه نرم ایران دهها برابرش بهم فشار روحی میاد پس ترجیح دادم ضرر مالی رو قبول کنم

ترانه یکشنبه 3 بهمن 1400 ساعت 20:10 http://Taraaaneh.blogsky.com

وای مارال چقدر اذیت شدی. باز هم خوبه که تونستی به سرعت عکس العمل مناسب نشون بدی و بلیط گیر بیاری. چقدر این برخورد ایرکانادا واقعا بد بوده. حالا خوبه که به سلامتی رفتی و اومدی منهم یکبارجا موندم و میدونم چقدر بده.
بعد هم چه خوبه که پیش تراپیست میری و راست میگه نوشتن عالیه.

بله ترانه جان اذیت شدم ولی اذیت مال چند دقیقه اولش بود خیلی فاجعه بود و بیخیالی طی کردم و مهم بود که رفتم . حالا ببینم چی میتونم پس بگیرم ازشون
میبوسمت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.