یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

18 نوامبر 2024

- اون مستند 9 قسمتی رو بعد از شاید دوماه و شایدم بیشتر تموم کردم . کلا خیلی در مورد سیاستمدارهای امریکا و روسیه میگفت و آخرهاش مسلما خیلی در مورد پوتین صحبت کرد و به نظرم اومد کلا سیاست چیز کثیفی هست ,ولی پوتین یکی از کثیف ترینها هست که مخالفهای خودش رو به روشهای عجیب و غریب از میون برمیداره . البته قبلا مستندهایی در مورد صدام و قذافی دیده بودم و اونا هم آدمهای وحشی ای بودن اما انگار در دوران معاصر و بین اونهایی که الان هستن پوتین یکی از دیکتاتورهای خیلی خونخواره و امیدوارم اگه دوتا از دیکتاتورها بزدوی به درک واصل بشن یا مثل صدام از یه سوراخ بیرون کشیده بشن ، یکیشون پوتین باشه .

- دیروز یکشنبه بود و تمام یکشنبه و دوشنبه رو داشتم دوندگی میکردم و یکشنبه نهار هم مهمون دعوت کرده بودم و هنوز دارم جبران اون مدتی که به زندگی و معاشرت و مهمون داری نرسیدم رو میدم . اما این هفته سرم خلوت تر میشه . 

- یه شب که شونه ام درد گرفت و رفتم بیمارستان رو یادتونه ؟ بالاخره که دکتر خودم رو دیدم گفت برو سونوگرافی شونه . وقت گرفتم و رفتم و بعدش از مطب زنگ زدن که بیا دکتر ببینتت . رفتم و دکتر گفت هر مشکلی که تو این ناحیه ممکنه وجود داشته باشه تو داری !!! گفتم چی ؟ گفتم تاندونت آسیب دیده ، نمیدونم چیت التهاب داره ، کلسیفاید داری و آرتروز هم داره مفصلت . گفتم من نه درد دارم الان و کاملا میتونم حرکت بدم این دستم رو . گفت عجیبه !! 

یکی از کسانی که مدتها بود ندیده بودم و این ویکند گذشته دیدم یه خانمی از فامیلهامون هست که تورنتو زندگی میکنه . این خانم متخصص رادیولوژی و استاد دانشگاه بوده تو ایران که الان بازنشسته شده . اونو که دیدم در مورد شونه ام بهش گفتم و گفت بیخود گفتن !! گفتم یعنی چی ؟ گفت این خیلیه و تو علایمی نداری ، سونوگرافی اون قسمت خیلی سخته و به زحمت انجام میشه و اینا هم نتونستن چیزی ببینن الکی گفتن ! خلاصه یه کم خیالم رو راحت کرد و اسم یه دکتر رو بهم داد که اگه رفتم ایران برم مطبش و ببینمش . 

- ورزش رو به صورت خیلی ملو شروع کردم و از دیدن این دوستام که با هم ورزش میکنیم خیلی خوشحال شدم . یه زن و شوهر مثبت و خوب که از دیدن خودشون انرژی بیشتری میگیرم تا ورزش . نکته جالبش اینه که آقاهه مربی ورزش هست ، سالن ورزش هم تو خونه اوناست ولی این مدت که من نرفته بودم اونا هم ورزش نکرده بودن . بهشون گفتم مربی از شماست ، جیم از شماست ، من این مدت درس داشتم شما چرا ورزش نکردین ؟ گفتن انگیزه نداشتیم !! گفتم ای ول به من 

- خوب باشین

نظرات 1 + ارسال نظر
حکیم بانو سه‌شنبه 29 آبان 1403 ساعت 01:27 https://luminouse46.blogfa.com/

موفق باشید و پرتوان

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.