ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
- یه جورایی خیلی گرفتارم البته بد نیست
- کلاسهام خیلی وقت میبره و این جلسه آخر اونقدر که وقت برد مفید نبود و خیلی کلافه ام کرده ولی نمیتونم کلاسها رو نرم چون ممکنه جلسه بعدی مفید باشه .
- یکشنبه صبح با دوستم قرار گذاشتیم تو کافی شاپ برای درس خوندن . یه کم درس خوندیم ، یه کم برنامه ریزی کردیم و بقیه اش حرف زدیم اما بازم بد نبود .
- علی این ویکند اومد تورنتو . بهش گفتم حال مادر دخترت اونقدر خوب نشده که بتونی بیشتر بیای تورنتو ؟ گفت بهتره ولی من دارم تلاشم رو میکنم که کلا اونا بیان و غیر ممکن هم نیست .
- فضای سبز خونمون از کنترل خارج شده انقدر علف هرز و شاخه های اضافی درختچه ها زیاد شده که دیگه کاری از دست ما برنمیومد . کلی دنبال کسی گشتم که قیمت نجومی نگیره و بیاد درستش کنه و کلی تلفن زدم و قیمت گرفتم . حالا چهارشنبه کسی قراره بیاد و امیدوارم کارش خوب باشه . دلم میخواد بهش بگم ماهی یکبار بیاد تا به چمن هامون برسه . خونه ما کوچیکه و فضای سبز بزرگی هم نداره اما هیچ امیدی به پسرم ندارم که بدون اینکه من بهش ده بار بگم کاری بکنه و دیگه خسته شدم .
- خب میرسیم به مهمترین قسمت این پست . دعوتنامه اسپانسر شیپ پدر و مادرم اومد و من خییییلی خوشحالم . از فکر اینکه اونا میان و می مونن خیلی خوشحالم و امیدوارم زودتر این کار انجام بشه . راستش از وقتی خواهرم تو ایران باهاشون قهر کرده خیلی نگرانشون هستم و انقدر کارهای خواهرم برام غیر قابل قبوله که با اینکه چیز مستقیمی بهش نگفتم اما رابطه ما هم تحت تاثیر قرار گرفته . به هر حال اینک یه کار دیگه که بهم اضافه شده و باید برم ایران یه سری وسایلشون رو فرت کنم یه سری رو ببندم و با خودشون برگردم و با توجه به امتحانم و پروژه هام و کار شرکتی میدونم آسون نیست . سعی میکنم بهش فکر نکنم .
- اینایی که گفتم همش کارهای به قول معروف خیر هست اما یه مشکل بزرگ دارم که هیچ چشم اندازی برای حلش نمیبینم اونم پسرم هست . مدتهاست بیکاره و تلاش خاصی هم برای اینکه کار پیدا کنه نمیبینم . بهش گفتم من باهات شرط کرده بودم که میای خونه یا باید کار کن یا درس بخونی ، یادته ؟ گفت آره آره دنبال کار هستم ولی دنبال کار هستم برای اون یه معنی داره که برای من اصلا معنی نداره . مثلا ازش پرسیدم چکار کردی برای دنبال کار بودن ؟ گفت هفته پیش که رفته بودم مال یه نفر رو دیدم که کا ربازسازی مبلمان انجام میداد باهاش حرف زدم که برم پیشش کار کنم . گفتم خب ؟ گفت راهش خیلی دور بود !!!
وقتی کار اولم رو تو کانادا پیدا کردم ( سال 2019 ) اومدم فولدری که ایمیلهای رفت و برگشت برای کاریابی رو میزدم پاک کنم . وقتی سلکت آل زدم دیدم حدود 500 تا ایمیل سلکت شد . این فرق کاریابی من با تحصیلات فوق لیسانس و پسرم بدون تحصیلات و بدون مهارته . این مشکل بزرگ منه .
- مدتیه هر روز میرم 40 دقیقه پیاده روی میکنم و خیلی حس خوبی دارم از این کار . امیدوارم بتونم وزن کم کنم . خیلی زیادی دارم .
خوب باشین
مارال جان خیلی خوشحال شدم بابت اومدن پدر و مادرت. الهی ه سلامتی به ایران بیای و کارات به خوبی و خوشی پیش بره
ممنونم رها جان
تبریک بابت جور شدن اومدن پدر و مادرت
خیلی ممنونم
سلام
خیلی سخته که این جوانهای امروزی تن به کار نمی دن و. به قولی نازپرورده شدن و یه فکر به افکار پدر و مادر اضافه می کنن.
امیدوارم درست بشه
امیدوارم
سلام مارال جان

خیلی خوشحالم برای درست شدن ویزا ی پدر و مادر عزیز
پوزش اگر این پیام ۲ بار فرستاده شد...
بازم ممنونم
سلام مارال جان

خیلی شدم برای درست شدن ویزای پدر و مادر عزیز
ممنونم
تبریک میگم بابت اومدن پدر و مادرت.
میتونی ازش بخوای که بابت محل زندگیش بهت اجاره بده. تا نیاز واقعی به پول نداشته باشه ممکنه دنبال کار نره.
ممنون ترانه جان . امیدوارم کارهای بابا و مامان زودتر انجام بشه و بیان .
در اون مورد هم یه پول کمی داره بهم میده ولی در کل انگیزه نداره
امیدوارم برای پسرتون هم کار خوب پیدا بشه. ساپورت مالی باعث میشه که خیلی جدی نگیرن ماجرا رو انگار. هرچند نمیشه که ساپورت هم نکرد.
ما اصلا پولی بهش نمیدیم ولی حساب پس اندازه تحصیلیش هست و از اون خرج میکنه . حسابی که در اصل برای شهریه دانشگاهش باز کرده بودیم
در مورد پدر و مادرت خیلی خوشحال شدم مارال جان، امیدوارم ادامه کار سبک باشه عزیزم .

در مورد پسرت هم خیلی خیلی ناراحت شدم چون به نظرم از اون مدل مشکلاتی هست که نمی تونیم کاری براش انجام بدیم و تا خود طرف نخواد تغییری حاصل نمیشه. مورد اینجوری رو من دیدم که حتی حاضر بوده گرسنگی بکشه و روزی یک بطری شیر بخوره ولی با همه ادعاش دنبال کار نره. و به قول مورچه هرچی سن بالاتر بره سخت تر هم میشه. پای حرفش هم بشینی میگه من دنبال کار رفتم ولی بدشانس بودم و نشده ولی همه اش بهانه است و فقط تنبلی و بس.ولی آرزو میکنم به زودی زود پسرتون به خودش بیاد و دلتون شاد بشه.
کاملا درست میگی و امیدوارم به خودش بیاد ولی نمیدونم .
میشه بگین ایمیل برای کاریابی یعنی چی. من امریکا هستم. دنبال کار میگردم.
اینکه ایمیل بزنی و رزومه و پورتفولیوت رو بفرستی . ای میل بزنی پیگیری کنی . ایمیل بگیری دعوت به مصاحبه بشی . ایمیل بزنی برای مصاحبه کانفرم کنی یا تشکر کنی ...
چقدرررر خوشحال شدم برای درست شدن ویزای پدر و مادرت. خدا رو شکر.
ببین من یکی از دوستانم برای نیمه های مرداد بلیط کانادا گرفته، میخواهی همسفرشون کنیم با هم؟ وسایل را هم هماهنگ میکنی با نیروی خدماتی چیزی و یه کاری اش میشه کرد. خیلی جفاست این همه راه و هزینه را بیایی و برگردی برای این منظور! اگر فکر کردی شدنی هست بگوبا هم یه کاریش کنیم.
خیلی ممنون از همه چیز . نه حتما باید خودم برم چون باید وسایلشون رو جمع کنم ولی خیلی خیلی ممنونم و خیلی لطف داری
به نظرم اگه پسرتون از لحاظ مالی تامین نشه از اون جوری میره سرکار
شما یا پدرش نباید از لحاظ مالی اگه پولی خواست فعلن بهش بدهید
مردا اگه اول جوونی گرم کار شدن تا آخرش میرن سرکار و گر سن یه کم بره بالا دیگه خیلی سخت میره سرکار ..
پول بهش نمیدیم ولی حساب برای شهریه دانشگاهش باز کردیم که الان دست خودشه و بجای اینکه بره دانشگاه اونو داره خرج میکنه
سلام
من فکر میکردم نسل جدید فقط توی ایران این طوریه. نگو همه جا همین طوره!
حالا اینجا که مجبوریم بچه ها را تا زمان ازدواجشون (حالا هر زمانی که باشه) توی خونه ازشون پذیرایی کنیم!
نه والا نباید اینطور باشه . شانس منه