ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
- خب کماکان در حالت لاگ آف دیتینگ اپ هستم و راحتم و حوصله اش رو هم ندارم .
- کار جدید خوب پیش میره ولی خب چالشی هست . درکل خوبیهاش خیلی خیلی زیاده و مشکلاتش ... فقط راهش رو میتونم بگم دوره . بقیه اش اوکی هست .
- محمد یکهو پیغام داد که آفر کار جدید گرفته گفتم مبارکه کجاست ؟ آدرسش رو که داد دیدم تقریبا کنار شرکت جدید منه !! توی این مدت هم یکبار با سگش اومد پارک نزدیک خونمون نشستیم و حرف زدیم و من کلی با سگش بازی کردم .
یه برنامه تو نتفلیکس دیدم به اسم live to 100 . در مورد چند نقطه از دنیا هست که مردمش زندگی طولانی و همراه با سلامتی دارن و یک نفر میره و طرز زندگیشون رو بررسی میکنه . برنامه فوق العاده ای بود به نظرم . از وقتی هم دیدمش جو گیر شدم و عدسی و کینوا و لوبیا درست میکنم برای شام خودم .
- دخترم از دبیرستان دوست داشت که دیت داشته باشه و ظاهرا نمیشد . داستان همیشگی ، هر کیو این خوشش میومد اون نمیخواست و هر کی جلو میومد این نمیخواست. اما انگار با یکی مچ شده و چند روزی صحبت کردن و خیلی خوب ارتباط برقرار کردن و یکی دوبار رفت بیرون دیدش . تعداد دیدنهاشون خیلی کم بود و خودش گفت آخه اون امتحان هایی برای ادامه تحصیلش داره و من گفتم باشه بعد امتحانهات هم رو میبینیم ( تو کی اینقدر بزرگ شدی دختر ) فعلا خیلی خوشحاله و منم براش هم خوشحالم و هم نگران . به هر حال تجربه اولشه .
دانشگاه هر دوتا بچه ها شروع شده . دخترم یه کار توی خود دانشگاه گرفته وحس خوبی داره از این موضوع . پسرم ظاهرا باید این ترم کار کنه ( جزو ملزومات کالج هست ، مثل دوره انترنی برای بقیه رشته ها ) و اونم از طریق پدرش کار پیدا کرده و من حس میکنم یه کم از نگرانیهام براش داره کم میشه .
پدرشون از وقتی نامزد کرده دیگه هی پیغام پسغام برای من نمیفرسته که به هر بهانه ای بخواد منو ببینه و خیلی از این بابت خوشحالم و یه نفس راحتی دارم میکشم .
با توجه به تعطیلی دوشنبه این هفته کوتاهتر از معموله و من خیلی خوشحالم . یکی دیگه از حسنهای این شرکت اینه که بجای ماهی یکبار ، هر دو هفته یکبار حقوق میدن و آخر این هفته حقوق میگیرم و اینم یه خوبی دیگه .
سلامت باشین
به به چه پست پرباری !
خیلی خوبه که داره خیالت بابت پسرت راحت میشه، انشالله پسرت با همین فرمون بره جلو و بتونه خودش و مسیرش را پیدا کنه. نگرانی و خوشحالی ات را برای دخترت کاملا درک میکنم، خیلی خوبه باهات حرف میزنه و یه چیزهایی از برنامه هاش میدونی. امیدوارم تجربه ی دلچسبی براش باشه.
جالبه محمد محل کارش نزدیک محل کار تو شده:)) بهش گفتی؟
ممنون از کامنتت
بله محمد کارش نزدیک منه و بهش گفتم . از این هفته هم کارش رو شروع میکنه
چه خوب که هم پسرت هم دخترت یه کار خواهند کرد.مبارک
بله اینا برن سر کار برای من حس بهتری داره
خوبه که همسر سابقتون هنوز حواسش به بچه هاش هست و تونسته بعد جدایی یه رابطه جدی داشته باشه
امیدوارم شما هم کسی رو که دوست دارید رو پیدا کنید....زندگی کوتاهه و هممون سزاور این هستیم که عشق دو طرفه رو تجربه کنیم
ممنون از لطفت