یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

یادداشتهای من

دفترچه یادداشت یه خانم متولد اوایل دهه 50

811 - مرحله به مرحله

- روند بازگشایی مراکز تجاری داری مرحله به مرحله انجام میشه و این ترسناکه . من جرات مال رفتن ندارم . همکارم که رفته بود میگفت دم در همه مغازه ها هم صف بوده که واقعا سخته بخوای برای کفش خریدن صف بایستی . اما داشتم فکر میکردم مردم کانادا دو سه ماه خرید نکردن !!! شما نمیدونین مراکز خرید اینحا چقدر بزرگه و هر بار که میری پر از جمعیته و همه هم در حال خرید . کلا همه جوامع مصرف گرا شدن ولی اینا هم خیلی با حالن . یادمه یه بار به همکار کاناداییم گفتم من یه شلوار جین دارم . میپوشم تا خراب بشه و بعد یکی دیگه میخرم . با چشمای گرد منو نگاه کرد و گفت من ۲۲ تا جین دارم !

- شرکت هم کما فی السابق هست و چند روز پیش از دوتا حرکت روسا خیلی ناراحت شدم پلی بعد با خودم گفتم همینه که هست حساس نشو 

- هوا خیلی گرم شده بود ولی بارون اومد و خنک شد و پیاده روی های صبحگاهی با این هوا خیلی میچسبه .

- دندونی که برام موقت پر کردن تا برم روت کانال درد و ناراحتی داره و اعصابم خورده . تا آخر هفته باید صبر کنم تا برم روت کانال کنم 

- پروژه جدیدی بهم واگذار شده که شامل ۹ تیپ ساختمون توی یه سایت هست و نقشه های طراحی شده اش چند دست چرخیده و به شدت شلخته ای و بی نظمه و فقط چند روز باید بشینم اینا رو منظم کنم . 

- سریال پیکی بلایندر که با پسرم میبینیم داره تموم میشه و سیزن جدید سریال Anne with E ‌اومد و با دخترم شروع کردیم . این وسط دوتا فیلم هم از کتابخونه گرفتم و دیدم که فیلم KID  رو خیلی خوشم اومد .

- کتاب ملت عشق رو هم شروع کردم و اولاش هستم و خیلی خوشم اومده ازش

- خب دیگه برم سر کار یا شاید بهتره بگم دنبال یه لقمه نون حلال


نظرات 3 + ارسال نظر
مجتبی جمعه 13 تیر 1399 ساعت 21:32 https://m-z2016.blogsky.com/

سلام
کجایییییییییییییییییییی؟
چه خبر؟

همینجام . زیر سایه دوستانی که قهرن

مجتبی جمعه 6 تیر 1399 ساعت 21:04 https://m-z2016.blogsky.com/

پیامها من تایید نمیکنی باشه من هم دیگه پیام نمیزارم / موفق باشید

من همه پیامهات رو تایید کردم قهر نکن

ترانه چهارشنبه 4 تیر 1399 ساعت 07:20 http://taraaaneh.blogsky.com

اینجا هم همینطوره. مالها باز شدن ولی من هنوز نرفتم. یعنی وقتی وضعیت کورونا تغییری نکرده ودارویی هم وجودنداره فکر میکنم تااونجا که آدم مجبور نیست نباید بره . البته نمیدونم شاید هم آخرش حوصله ام سر بره و برم.
22 تا جین خیلیه. ببین من جین زیاد داشتم اما عملا یکی دو سه تاشو بیشتر نمیپوشیدم برای همین یکروز نشستم همه چیزهایی رو که عملا استفاده نمیکردم وانتخاب نمیکردم دادم به گود ویل ( یکجایی مثل value village ).
خوبه که بتونی از برخوردهای بد روسا با آرامش بگذری. بعضی وقتها کار دیگه ای نمیشه کرد. مواظب خودت باش و از هوای خوب لذت ببر.

منم هنوز مال نرفتم با اینکه یه چیزهایی خیلی احتیاج دارم ولی فعلا مقاومت کردم .
گود ویل رو فکر کنم اینجا هم داره و جای خوبیه برای بخشیدن لباسها
مرسی مرسی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.